اخباراخبار ايران

«قشر خاکستری» طی اعتراضات اخیر در کجا ایستاده است؟

نسل جدید انقلابی -حداقل تا این لحظه -نتوانسته است نسل خاکستری را به دنبال خود به خیابان بیاورد.   این یکی از روندهایی است که حداقل تا این لحظه  می توان  آن را رصد کرد.

عبارت «قشر خاکستری» را نمی دانم اولین بار چه کسی به کار برد. اما به طیف و قشرهایی از طبقه متوسط اشاره دارد که در طی چند دهه اخیر به یک وزنه سیاسی مهم در معادلات سیاسی بدل شدند. همان هایی هستند که دوم خرداد ۷۶ را رقم زدند، و در انتخابات ۸۴ نیامدند تا  بازی  را به احمدی نژاد ببازند و در ۸۸ آمدند اما ناکام ماندند و مسیرشان به جنبش سبز منتهی شد. آنها را شاید بتوان معترضان و ناراضیانی -اغلب از طبقه متوسط- دانست که دل به تغییر مسالمت آمیز (ترجیحا از مسیر انتخابات) داشتند، گرچه با تردید ودودلی. آنها گرچه از گروه های سنی متفاوتی بر آمده اند،  اما در این متن جهت ساده سازی و با رویکردی تقلیل گرایانه، به آنها نسل خاکستری می گوییم.

نسل خاکستری هم در دیدگاه هم در روش با نسل جدید متفاوت است. نسل خاکستری  (چه خوشمان بیاید و چه نیاید) با انقلاب ۵۷ و برهه های تاریخی پس از آن از جنگ تا سازندگی و اصلاحات و تا جنبش سبز زیسته است. این همزیستی به همراه خود نوعی علقه ایجاد می کند. و در نتیجه گرچه از وضعیت سیاه کنونی به شدت ناراضی و خشمگین هستند، اما نگاهشان به آن دوره های تاریخی سیاه و سفید نیست. شاید همان عنوان  «خاکستری» توصیف گر نگاه آنان باشد. آنها بخشی از آن دوران  بوده اند،‌ و آن رخدادها  بخشی از تجربه زیسته آنان است،‌  تجربه ای که به هر میزان تلخ باشد-اگر به شکل انتقادی، آگاهانه  و رادیکال به آن پرداخته نشود- پیوندش را با فرد حفظ می کند.

از منظر روشی، نسل خاکستری محافظه کارتر از نسل بعدی است و کنشگری سیاسی شان اغلب با انتخابات پیوند خورده است و البته امید به تغییر از درون. به همین دلیل است که هنگامی که راه انتخابات به روی آنان بسته شد، سیاست ورزی شان  نیز به تعلیق رفت.

در  سوی دیگر، نسل جدیدی قرار دارد  که شناخت آنها از دوران پس از ۵۷، با احمدی نژاد آغاز می شود. آنها در همان سالهای منتهی به ۸۴ یا پس از ان  به دنیا آمدند. اگر  همان سال به دنیا آمده باشند، امروز  حدود ۱۷ سال دارند و اگر آن زمان  ۱۲ یا ۱۳  سال داشتند،  امروز حدود۳۰ سال سن دارند. شناخت این نسل از انقلاب همان تصویر تیره و تار پس از احمدی نژاد است، تصویری که باورمندان درجه یک و ایدئولوژیک انقلاب نیز به آن کافر شده اند. شاید اغراق آمیز نباشد اگر بگوییم فهم نسل جدید از تاریخ معاصر در همین دو دهه خلاصه می شود.

نسل جدید  علیرغم تحصیلات، مهارت و آشنایی نسبی اش با جهان امروز در موقعیت فرودست قرار دارد، موقعیتی  که در آن امکان تحرک اجتماعی وجود ندارد.  این نسل از منظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی   محذوف و به حاشیه رانده شده است: نه سبک زندگی اش را در آینه این جامعه می بیند، نه حکومت به وجودش اعتراف می کند و  نه امکان رشد اجتماعی و سیاسی برای او ممکن است. و به همین دلیل نسلی است خشمگین و انقلابی.

اعتراضات اخیر را می توان یکی از اولین جنبش های  جدی و مهم نسل جدید تلقی کرد. مهسا از میان آن نسل برآمده بود. در تصاویری که در شبکه های اجتماعی از خیابان می بینیم باز این نسل جدید است که در خیابان است و بسیاری از کشته شدگان و بازداشتی ها در بازه سنی همین نسل  قرار دارند.  رویکرد و روش این نسل بیشتر از خیابان می گذرد.

اما  قشر خاکستری – علی رغم همه امید و توقع نسل جدید- تا کنون حاضر  نشده است به خیابان  بیاید. این البته به معنای  عدم همدلی دو نسل  نیست. هر دو نسل  خود را گرفتار یک حکومت ناکارآمد و مستبد می بینند و دنبال راه حلی برای گذار.  اما از منظر روشی،  به نظر می رسد این دو نسل خیلی با هم  همراه نیستند. رویکرد نسل خاکستری در این مقطع بیشتر مقاومت مدنی  است  و حمایت از نسل جدید بدون پیوستن به آنها در خیابان.

به عبارتی، نسل خاکستری با مطالبات این جنبش همراه است، سعی می کند تا حجاب را کنار بزند، خشم خود را بیان کند، با حکومت رو راست تر باشد و تا جایی که می تواند صدای معترضان باشد. در عین حال، این نسل هنوز به خیابان با شک و دلهره نگاه می کند، دنبال نقشه راه است، دغدغه «پس از این» را  دارد و با کمترین اتفاقی هول و هراس از «آینده ای  مبهم» بر او غلبه می کند. اما چون همدرد است،  در کنار معترضان  ایستاده است، اگر نه در خیابان که حداقل به شکل نمادین.

اما چگونه می شود نسلی که ۸۸ آنگونه به خیابان آمد، امروز  بیشتر مقاومت نمادین و مدنی را انتخاب کرده است؟  اگر وقت شد در یادداشت مجزایی به آن خواهم پرداخت.

نویسنده: عقیل دغاقله – منبع ریزوم

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا