اخباراخبار اهوازمقالات

ریشه یابی مناطق شهرستان عبادان

این مقاله نام اضلی شهر های عبادان را ریشه یابی کرده است تا افرادی که نمی دانند و یا سعی می کنند ریشه و تاریخجه عبادان را دستکاری کنند بدانند شاید شاخ و برگی بتوانندبه  این شجره تنومند قومیت ملت عبادان بدهند اما ریشه ملت اهوازی در خاک اهواز بسیار پایدار است.

بویرده: تصغیر بارده به معنای: هوای خنک/ دارای هوای خنک/ منطقه ای که هوایش خنک است. این نام در اهواز هم استفاده شده: بویرده سلامات.

بریم: به دلیل وجود نخل بریم نامگذاری شده است.

تانکی ابو الحسن: به دلیل وجود تانکی ذخیره آب در نزدیکی  مقام ابو الحسن، این تانکی چند سال پیش برداشته شد.

فیّه دریس: در اصل فجه بوده‌، منسوب به دریس طایفه ای از بنی کعب، در فلاحیه نیز  همچین اسمی موجود است: فیة الشاوردية.

طابوگ: منطقه ای که آجر شرکت نفت در آنجا تخلیه می شد. طابوگ در زبان عامیانه عربی به معنی آجر است.

منیوحي: در اصل منجوحي بوده  و برای تسهیل تلفظ جیم به یاء تبدیل شده. از آقای ثامری که یکی از اهل قلم این منطقه است شنیدم که این اسم از (من) که حدود ۱۲۶ کیلوگرم است و (جوحی) که نام شخصی از طایفه نصار است گرفته شده، لیکن  دلیلی بر درست بودن این تفکیک نیست.

مدن: از  شخصی به نام مدن گرفته شده که از طایفه بحرانی است،  فرزندان واحفاد این شخص در یادداشت هایم قید شده اند.

خرخره: در زبان عربی صدای شرشر آب است، از ریشه خرّ یخرّ خرًا. این اسم در عامریه اهواز نیز به کار برده شده، صدای خرخره اهواز تا چند صد متر به گوش می‌ رسید.

سلیچ: تصغیر سلك است که کاف آن به چ تبدیل شده، این اسم در سندهای خطی قدیم به شکل سلیک آمده است‌.

یرف: در اصل جرف بوده،  حاشیه منهدم شده رود بر اثر سیل.

شطیط: تصغیر شط است که در عربی به معنای رودخانه است.

رمیله: تصغیر رمله است، زمین شنی.

عروسی: این خیابان در اصل رودی به نام “نهر العروسیه” بوده ومتعلق به طایفه بغلانی، لوریمر روستایی به نام عروسیه بر نهر العروسی ذکر کرده، این روستا توسط نماینده شیخ خزعل اداره می شد. عمق و عرض این نهر در یادداشت هایم قید شده، که مدتی پیش از منابع انگلیسی استخراج کرده بودم.

گصبه نصار: در اصل نیزار بوده که طایفه نصار بنی کعب  تقریبا در سال ۱۷۴۷ آباد کرده است.

شلاهي: شلاهی جمع شلهه است، در عبادان چند شلهه وجود دارد که معروفترین آنها شلهه حجی حسین، وشلهه ثوامر است،  شلهه در زبان عامیانه عربی به جزیره ای که در وسط رودخانه به شکل طبیعی بالا می آید اطلاق می شود.

چویبده: این بندر از زمان مشعشعیان بوده و با نام کویبده در منابع آن دوره آمده است.

کفیشه: از ریشه کَفَش عامیانه عربی است،  بعضی ها می گویند از کافی شاپ انگلیسی گرفته شده، که وجود روستایی به همین نام در محمره این نظر را تضعیف می کند.

معمره صنگور: معمره بر وزن مفعّله به معنای آباد شده می باشد. و معمره صنگور منسوب به شیخ صنگور هلالی است.  این منطقه در دهه نخست قرن میلادی گذشته به نام بوزة صنگور شناخته می شد.

خِذِر:  نامش را از قدمگاه منسوب به حضرت خضر (نبي الخضر) گرفته است. در لهجه عامیانه حرف ضاد اسم خضر به ذال تبدیل می شود. برای مثال اسم عبد الخضر در لهجه عامیانه عبدالخذر تلفظ می شود. طایفه قیم کلید دار این قدمگاه است، به همین دلیل به آنها قیم گفته می شود.

قفاص: نام این منطقه از قفص گرفته شده، سابقًا اهالی قفاص از شاخه نخل قفص هایی برای نگهداری حیوانات  می ساختند، همچنین گرگور که نوعی قفس نیم کره ای برای صید  ماهی های دریایی است  را از شاخه نخل درست می کردند.

صوینخ: منطقه ای قدیمی در عبادان که از ایستگاه نهم شروع و تا فيه ادامه می یابد. این نام همان طور که به نظر می رسد تصغير ” صينخ” است. در زبان عامیانه عربی صینخ به خاصیتی از زمین اطلاق می شود همچنین “صينخ” را به عنوان اسم علم به کار می بردند. طایفه بغلانی ساکن اصلی این منطقه به شمار می رود، همچنین در کنار آنها سادات و تعداد کمی احسائی و بحرانی زندگی می کنند. این منطقه در شعر شیخ موسی المحسنی (متوفی  1872 م) آمده است:

وليلة بتنا بالصوينخ نصطلي

بنار البراغيث بها تحرق الجلدا

جالب است بدانید که روستایی به همین نام در عراق وجود دارد.

خسروآباد: در أصل خزعل آباد بود، منسوب به شیخ خزعل کعبی، که بعدا به خسرو آباد تغییر دادند.

مغیطیه: منسوب به مغيطي شميلاوی که ریش سفیدی از طایفه نصار است.

کوت شنّوف: این اسم مرکب از “کوت” به معنی قلعه، حصار، و”شنوف” که ریش سفیدی از  طایفه بنی خالد است.

صيداويّه: در ریشه این نام دو نظر وجود دارد:

۱- صیداویه منسوب به طایفه بنی اسد است، در لهجه عامیانه به شخص منسوب به بنی اسد “سدّاوی” می گویند، که سيداویه برای تسهیل نطق به صيداويّه تبديل شده.

۲- صیداویه منسوب به تیره “البو صید” طایفه نصار است. فامیل تیره البوصید “صیداوی” است.

القصر:  قصر در زبان عربی به معنای کاخ است.  دلیل نام گذاری این منطقه در قصبه،  وجود قصر حاجی سلطان گماشته  شیخ خزعل است که  پس از تبعید شیوخ نصار به کویت قصری بنا می کند.

رُفيِّع: رُفیّع تصغیر رَفيع به معنای باریک است. و دلیل نامگذاری قرار گرفتن این منطقه بر شاخه ای باریک از شط العرب می باشد. در حویزه  همچنین منطقه ای به همین نام وجود دارد.

بلامه : بلامه جمع بلّام به معنای قایق ساز است. بلّام مشتق از بلم  بر وزن  فعّال است. فعّال از اوزان  حرفه در زبان عربی می باشد. بلامه ها در اصل  از طایفه “عچرش” هستند. شايد سعدون بلام زاده که در دهه هفتاد میلادی دارای استودیو ضبط و فروش کاست های موسیقی عربی  بود از همین منطقه باشد.

ابو فلفل: به دلیل وجود خانه های آن بر شاخه ای از شط العرب که درختان فلفل زیادی بر لبه اش روییده بودند.

السِّن:  به دلیل قرار گرفتن دندانه ای سنگی درون شاخه  ای  از شط العرب که خانه های این منطقه در نزدیکی آن بنا شده اند نامگذاری شده است. سن در زبان عربی به دندان اطلاق می شود.

کوت النصار: مرکب از “کوت” به معنی قلعه، حصار، و “النصار” که تیره ای از قبیله بنی کعب است.

محیسن: دو نظر وجود دارد، 1- منسوب به محیسن بن مذخور که ریش سفیدی از تیره نصار است. 2- منسوب به محیسن بن مهنی عگیبات که ریش سفیدی از  تیره نصار است و در یکی از قبرستانهای هندیان (هندیجان) در زمان جنگ  دفن شده است.

أبو دِگل: به دلیل  زیاد بودن نخل “دگل”  نام گذاری شده است. این نخل در زبان عربی فصیح با حرف قاف “دقل” خوانده ونوشته می شود.

سید یوسف: منسوب به سید یوسف ریحانی جد سادات ریحانی است.

مَچري: مچری تحريف مکري اسم مفعول از کرا يکري  به معنی لایروبی شده است. مچری همچنین نام  دو روستا در دو شهر محمره و بسیتین (بستان)است.

نویسنده: توفیق النصاري

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا