اخباراخبار اهوازمقالات

جناب داریوش اقبالی؛ آزادی با «راسیسم» به سرزمین ما نمی‌رسد!

در این میان مردم عرب اهواز خیلی خوشحال خواهند بود که همه چیز زیر نور «آگاهی» روشن باشد و کسی همانند خمینی با دروغ، جعل تاریخ و هوچی‌گری، حقیقت را قربانی نکند.

آقای داریوش اقبالی، شما به درستی از عنصر آگاهی صحبت کردید و امروز در فضای آلوده به خمینیسم و مملو از نگرش راسیسم، فاشیسم و شوونیسم عرب‌ستیز، مردم عرب اهواز بیش از هر کس دیگر مشتاق آگاهی هستند و برای ایستادن در برابر قوم جاهلان، وجود آگاهی را از نان شب واجب‌تر می‌دانند. اما در همین دکلمه کوتاه شما، پر واضح است «ناآگاه» هستید که هفت هشت میلیون هموطن عرب دارید، و الا این چنین به فرهنگ مردم عرب نمی‌تاختید.

همچنین ناآگاه هستید که خمینی و خامنه‌ای و همه متعلقات آنها امتداد تفکر و حکمرانی دو سلسله آل بویه و صفویه هستند که هیچ ربطی به فرهنگ عرب ندارند و تاریخ گواهی می‌کند که بیشترین دشمنی و جنگها را با عربها داشتند. نمادهای رفتاری و فرهنگی که در دو سلسله آل بویه و صفویه تولید شد، اکنون بزرگترین منبع و مخزن فکری و رفتاری آخوندهای حاکم بر ایران به حساب می‌آید و اسارت امروز مردم ایران ریشه در این تفکرات دارد. البته بنده «فرهنگ عرب» را یک مجموعه ایده‌آل و کامل نمیدانم و سالهاست که مردم ما از ساختار قبیله‌گرائی و اسلام‌گرائی افراطی به ستوه آمدند، اما همین مردم به خود اجازه نمی‌دهند به دیگر اقوام و فرهنگ‌ها توهین کنند اما شما که از فرهنگ عرب می‌نالید و خود را آن بخش مثبت در رویاروئی با این فرهنگ به نمایش می‌گذارید، این کار را کردید.

جناب اقبالی، شما سالهاست که در آمریکا زندگی می‌کنید، کشوری که به اندازه تمام مردم جهان، تنوع قومی و فرهنگی دارد. اما احتمالا نمی‌دانید که توهین به فرهنگ و اقوام دیگر در این کشور جرم محسوب می‌شود و ظاهر کردن انگاره‌های راسیستی در روابط میان مردم آمریکا، می‌تواند این کشور که بزرگترین دموکراسی و اقتصاد جهان است را در زمان کوتاهی به کشوری مانند سومالی بدل کند. اگر آمریکا آمریکا است و این چنین دموکراسی و اقتصاد آن قدرتمند باقی مانده است، به این دلیل است که کسی براحتی شما نمی‌تواند به اقوام و فرهنگ‌های دیگر توهین کند. این موضوع از چنان حساسیستی برخوردار است که در فضای عام هرگز کسی نمی‌تواند یک سیاه را با لفظ سیاه یا نیگرو مورد خطاب قرار دهد بلکه آنها را آمریکن-افریکن» می‌نامند.

جناب داریوش، دموکراسی و آزادی با راسیسم، فاشیسم و شوونیسم ساخته نمی‌شود. نمیدانم اطلاع دارید یا نه، توماس جفرسون، جان آدامز و دیگران بنیادهای محکم دموکراسی آمریکا که اکنون به عنوان بزرگترین سنت جامعه آمریکا به حساب می‌آید را براساس توهین به فرهنگ‌ها و اقوام دیگر نساختند. پدران آمریکای امروز وجود خود را برپایه توهین یا نابودی دیگران بنا نکردند. آنها به این سرزمین نیامدند تا با زور اسلحه نام‌های محلی را به نام مهاجران تغییر دهند یا بر سر نامیدن شهرها و مناطق جغرافیائی بومیان، جنگ و دعوا کنند و با زور قشون و چماقداران، خود را طلبکار مردم بومی جلوه دهند. بعنوان مثال، نیامدند تا نام رودخانه معروف «پوتامک» که نام سرخپوستی است و میان واشنگتن دی سی و ایالت ویرجینیا واقع است را «اروپارود» بنامند یا نام ایالت داکوتا را به «اروپاستان» تغییر دهند.

آقای داریوش، احتمالا نمی‌دانید مردم عرب اهواز که حضرتعالی به فرهنگ آنها توهین کردید، در زمان جنگ ایران و عراق، به نسبت جمعیت خود، بیش از هر قومی دیگر از تمامیت ارضی کشور ایران دفاع کردند. طبق آمارهای رسمی، از ۱۶ هزار شهید استان، ۱۲ هزار نفر آنها عرب بودند. این مردم که اکنون به بهانه‌های مختلف و در هر فرصتی، آنها را تجزیه طلب، ضد ایرانی و با هزار و یک نوع انگ دیگر معرفی می‌کنند، نه با شعار، بلکه با خون خود از سرزمین ایران دفاع کردند.

اما لازم است به شما و هرکس دیگری که بخواهد به این مردم توهین کند، یادآوری کنم که مردم ما هرگز توهین را برنمی‌تابند و صیانت از هویت عربی خود را خط قرمز خود می‌دانند. ما هرگز نه به اقوام دیگر توهین می‌کنیم و نه فرزندان خود را با نفرت و کین از دیگران بزرگ می‌کنیم. اما معتقدیم توهین‌هائی که هر از گاهی در اینجا و آنجا بر ضد مردم ما ظهور می‌کند، برخاسته از رسوبات فکری و خفته در ناخودآگاه برخی افراد است که در یک فرآیند طولانی تعالیم عرب‌ستیزی خانوادگی و اجتماعی، بخشی از گوشت و استخوان‌ آنها شده و با حقیقت و پدیده «آگاهی» در تعارض شدید است. کسانی که به دموکراسی برای ایران معتقد هستند، هرگز فرزندان خود را با چنین نفرت و کینی بزرگ نمی‌کنند. ایران با وجود چنین آدم‌هائی هرگز به دموکراسی واقعی نخواهد رسید.

جناب اقبالی، شما خمینی را به مردم عرب و فرهنگ عربی را به خمینی نسبت دادید. اما بد نیست بدانید که طی ۴۴ سال گذشته و در جدال با ظلم خمینی و عصر تاریک‌اندیشی آخوندها، هزاران عرب اهوازی اعدام یا کشته شدند و زمین‌ و مایملک هزاران نفر دیگر از قوم ما مصادره شده است. در مثلث آب، خاک و نفت، دیگر مصیبتی نمانده که حکومت ملایان بر سر ما نیاورده‌اند. اسناد و شواهد این قضایا برای همه عیان است و نیازی نیست در اینجا به آنها بپردازم. اما بد نیست بدانید آنکه خمینی را به ایران آورد، فرصت‌طلبانی از قوم غیر عرب بودند که به قول شما از فردی بیسواد و «سیاهپوش» یک بت ساختند. همانهائی هستند که در طول ۴۴ سال گذشته به خاطر منافع فردی و خانوادگی با رژیم خمینی همکاری کردند و سیاه‌ترین حکومت تاریخ ایران را بزک کردند و همانهائی هستند که از تروریستی مانند قاسم سلیمانی قهرمان ملی ساختند، کسی که فقط در یک فقره از کارنامه خود نیم میلیون انسان را در سوریه کشته و شهرهای زیادی را با خاک یکسان کرده است.

جناب اقبالی، سهم مردم عرب در آوردن خمینی، تحکیم پایه‌های قدرت وی و کمک به استمرار خمینیسم در ایران حتی به یک درصد نمی‌رسد. من رسما شما را به چالش می‌کشم که بتوانید خلاف آن را ثابت کنید.

در پایان و به شکل عام، جناب اقبالی شما به فرهنگ عربی توهین کردید، اما بد نیست بدانید بسیاری از شعرهائی که شما در ترانه‌هایتان می‌خوانید براساس اوزان و قافیه‌بندهائی ساخته شده که در فرهنگ عربی تولید شده‌اند و قبل از شما بزرگانی چون حافظ، سعدی، مولوی و دیگران از آن استفاده کردند. در مقابل بسیاری از تولیدات فرهنگ فارسی در میان مردم عرب رایج هستند و در حوزه فرهنگ مرزبندی قابل تصور نیست چه رسد به اینکه کل فرهنگ یک قوم را به شمایل تبهکاری مثل خمینی مختصر کنیم. در دنیای امروز، پرتو آگاهی لحظه به لحظه گسترش می‌یابد و شرمندگی نصیب کسی است که برخلاف حقیقت کلام میراند. در عصر «آگاهی» کسی نمی‌تواند به بخش‌های منفی یک فرهنگ بتازد در حالیکه بخش مثبت آن را عامدانه نادیده بگیرد. لباس آگاهی بر شاعر بزرگی چون مولانا برازنده است که منصفانه گفته:

پارسی گو، گرچه تازی خوشترست
عشق را خود صد زبان دیگرست

برای هنرمند کشورمان جناب آقای داریوش اقبالی طول عمر همراه با کامیابی و موفقیت آرزومندم
نویسنده: دکتر حسن هاشمیان – واشنگتن دی سی

منبع: خبرنامه‌گویا

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا