اخباراخبار ايران

۱۲سال حبس بدون یک روز مرخصی؛ مادری کردن از پشت میله‌های زندان

«از بازجو و دادیار زندان تقاضا کرد که اجازه دهند در روز اول مدرسه دخترش کنارش باشد تا جلوی هم‌کلاسی‌ها تحقیر نشود، اما قبول نکردند…»

سخن از «مریم اکبری منفرد»، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین است که از سال ۱۳۸۸ و به مدت ۱۲ سال، بدون دریافت حتی یک روز مرخصی از دختران و همسر خود دور است. مادری که جرمش تنها این است که اعضای خانواده‌اش عضو سازمان مجاهدین خلق بودند. او دی‌ماه ۱۳۸۸ در منزل مسکونی‌ خود بازداشت شد. همسر و دختران خانم اکبری منفرد روز گذشته تولد او را در تنهایی و بدون مریم جشن گرفتند. در ۱۲ سال گذشته خانم اکبری منفرد به دلیل عدم موافقت مسئولان زندان با مرخصی او، امکان حضور در هیچ‌یک از مراسم و جشن‌های خانوادگی را نداشته است. 

«ژیلا بنی‌یعقوب»، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» می‌گوید از سال ۱۳۹۲ و با تغییر قانون مجازات اسلامی، ادامه حبس مریم اکبری منفرد «غیرقانونی» است. «محمدحسین آقاسی» وکیل دادگستری می‌گوید رییس زندان اوین و دادستان تهران می‌بایست شرایط رفاهی مناسبی را برای ملاقات این مادر با فرزندانش در طول ۱۲ سال اخیر فراهم می‌کردند. «حامد فرمند»، فعال حقوق کودکان نیز از رنج و ظلم مضاعفی می‌گوید که در این سال‌ها بر فرزندان مادران محبوس تحمیل شده است.

سه برادر و یکی از خواهران مریم اکبری منفرد، تابستان ۱۳۶۷ و به دلیل عضویت در گروه مجاهدین خلق، طی ماجرای اعدام دسته‌جمعی زندانیان عقیدتی-سیاسی در ایران به قتل رسیدند؛ اما هیچ‌گاه ارتباط خانم اکبری منفرد با این سازمان اثبات نشده است و براساس آنچه همسر این زندانی گفته است، حتی قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی نیز خطاب به او گفت: «تو جور خواهر و برادرت را می‌کشی.»

مریم اکبری منفرد، یک سال پس از بازداشت و در خرداد ۱۳۸۹، به دلیل برقراری تماسی تلفنی با دیگر اعضای خانواده‌اش در عراق، به اتهام «محاربه» به تحمل ۱۵ سال زندان محکوم شد. او از زمان بازداشت تا به امروز، حتی یک روز هم مستحق دریافت مرخصی دانسته نشده است.

مسئله‌ای که به گفته «ژیلا بنی‌یعقوب»، روزنامه‌نگار و هم‌بندی سابق مریم اکبری منفرد، مربوط به دادخواهی او از مقامات قوه قضاییه ایران و سازمان ملل متحد، برای رسیدگی به «اعدام غیرقانونی اعضای خانواده‌اش» است.

بنی‌یعقوب درباره مشاهدات خود در زندان اوین و رنج‌های تحمیل شده به این مادر و دخترانش، به «ایران‌وایر» گفت: «مریم را تنها به دلیل صحبت تلفنی با دیگر اعضای خانواده‌اش، به مجاهدین خلق بستند. او یک زن خانه‌دار بود و هیچ فعالیت سیاسی نداشت. با اصلاح قوانین مجازات اسلامی در سال ۱۳۹۲ و قانون آزادی مشروط، مریم باید سال ۹۳ آزاد می‌شد، اما حالا قدیمی‌ترین زندانی زن سیاسی در ایران است که حتی یک روز هم به او مرخصی ندادند. مریم ۳ دختر دارد و وقتی زندانی شد، دختر کوچکش سارا تنها ۳سال‌ونیم داشت. من در زندان اوین می‌دیدم که به او هر هفته تنها بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه فرصت می‌دادند بچه‌هایش را ببیند و بسیاری از این ملاقات‌ها نیز به صورت کابینی بود. او سعی می‌کرد قبل از ملاقات، با همان امکانات کم آشپزخانه بند زنان برای دخترانش غذا بپزد تا تجربه غذا خوردن با آن‌ها را از دست ندهد. چقدر هم با عشق این کار را انجام می‌داد.»

ژیلا بنی‌یعقوب افزود: «مدت ۲۰ تا ۳۰ دقیقه برای ۳ دختری که تشنه دیدار و صحبت با مادرشان هستند، بسیار کم است. گاهی بچه‌ها با هم دعوا می‌کردند که کدام‌یک بیشتر حرف بزنند. وقتی سارا دختر کوچک مریم ۶ ساله شد و به کلاس اول رفت، مریم از مسئولان زندان و قاضی تقاضا کرد تنها چند ساعت به او مرخصی بدهند تا فرزندش را در روز اول مدرسه همراهی کند و دخترک کوچکش مقابل سایر هم‌کلاسی‌ها که همراه مادران‌شان هستند، تحقیر نشود، اما همین اجازه را هم به او ندادند. به خاطر نامه دادخواهی او در سال ۱۳۹۵ از زندان اوین که خواستار محاکمه عاملان اعدام اعضای خانواده‌اش شده بود، با او لج کرده‌اند. مریم می‌گفت ۴ برادر و خواهرش در دادگاه محاکمه شده بودند و درحال تحمل حکم بودند و حتی حکم یکی از برادرانش هم به پایان رسیده بود، پس چرا اعدام شدند؟ همچنین سوال دیگر مریم درباره محل دفن برادران و خواهرش است.»

این روزنامه‌نگار و فعال حقوق‌بشر، به بیان جزییات دیگری از مرارت‌های تحمیل شده به فرزندان مریم اکبری منفرد پرداخت و گفت: «سارا دختر مریم ۹ ساله بود که به دلیل انجام عمل جراحی در بیمارستان بستری شد. مریم از قاضی و بازجو درخواست کرد تا چند ساعت در بیمارستان حضور یابد و دخترش را قبل از ورود به اتاق عمل همراهی کند، اما مخالفت کردند. در نهایت و با پیگیری زیاد همسرش، او را به مدت ۲ ساعت، همراه ۴ مامور به بیمارستان بردند و تصور کنید که دخترش، با دیدن ماموران در کنار مادر چه عذابی کشید؛ دخترانی که ۱۲ سال است بدون مادر بزرگ شده‌اند و مریم به من می‌گفت از اینکه نمی‌داند علائق دخترانش چیست و مثلا چه رنگ و میوه و لباسی را دوست دارند، پریشان است.»

ژیلا بنی‌یعقوب، روزنامه‌نگار با بیان اینکه خانم اکبری منفرد سال گذشته به زندان سمنان منتقل شده است، این کار را «قصد ماموران امنیتی برای آزار و اذیت بیشتر» تعبیر کرد. او گفت: «یعنی این‌همه سال زندان و دوری از دختران بس نبود که از سال گذشته او را به زندان وحشتناک سمنان فرستادند؟ تا قبل از آن لااقل دلخوشی فرزندان این بود که هفته‌ای یک‌بار مادرشان را می‌بینند، اما حالا دوری مسافت و محدودیت‌های کرونایی، همان دیدار هفتگی را هم به چندماه یک‌بار تبدیل کرده است. زندان زنان سمنان از لحاظ بهداشتی، غذایی و فضای زندگی در وضعیت بسیار بدی قرار دارد و با توجه به محل زندگی مریم که تهران است، این انتقال کاملا غیرقانونی و با هدف آزار و تنبیه بیشتر او رخ داده است.»

براساس تغییرات ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، «جرم محاربه به معنای کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم به قصد ایجاد ناامنی» تفسیر شده است. تغییری که به معنای رد اتهام محاربه برای مریم اکبری منفرد است و دیگر موضوعیتی ندارد. همسر و وکیل این زندانی، تابه‌حال سه بار برای پیگیری همین اجحاف به دیوان عالی کشور شکایت کردند، اما به نتیجه‌ای نرسیدند.

«محمدحسین آقاسی»، حقوق‌دان و وکیل دادگستری، درباره شرایط پرونده مریم اکبری منفرد و دوری ۱۲ ساله او از فرزندانش، به ایران‌وایر گفت: «مرخصی ‌و آزادی مشروط، امتیازاتی قانونی هستند که پس از تایید ضابط قضایی و رییس زندان مبنی بر رفتار خوب زندانی و متنبه شدن، به آن‌ها اعطا می‌شود. نمی‌دانم چرا درباره خانم اکبری منفرد چنین قانونی اجرا نمی‌شود. وقتی ایشان وثیقه‌ای میلیاردی گرو گذاشته، پس با توجه به گذراندن ۱۲ سال از ۱۵ سال حبس محکومی، باید با آزادی مشروط مواجه شود. همچنین قاضی و ضابط قضایی می‌توانستند با توجه به مادر بودن ایشان، شرایط رفاهی حداقلی را فراهم کنند تا راحت‌تر و بیشتر با دختران خود ملاقات کند. تغییر حکم به تحمل حبس در خانه یا آزادی مشروط با پابند الکترونیک هم از جمله احکام جایگزین است که می‌شد، برای این خانم اجرا شود. به نظر می‌رسد نیت کمک و همراهی در دستگاه قضایی و امنیتی کشور، برای این پرونده وجود ندارد و مورد مریم اکبری منفرد جزو موارد نادر پرونده‌های قضایی در ایران است.»

این وکیل دادگستری همچنین با انتقاد از عمل نکردن دستگاه قضایی ایران به مفاد کنوانسیون‌های بین‌المللی مانند کنوانسیون حقوق کودک گفت: «وقتی چنین قراردادهای بین‌المللی را امضا کنند، پس باید به مفاد آن احترام بگذارند و قوانین داخلی را اصلاح کنند. متاسفانه در قوانین ایران، برخلاف قوانین متمدنانه در کشورهای اروپایی، ماده‌ای برای تسهیل و سبک شدن حکم مادران زندانی وجود ندارد و با آن‌ها مانند سایر زندانیان زن و مرد رفتار می‌شود. درحالی‌که می‌بایست به حقوق کودکان هم توجه شود و تا جای ممکن از تکثیر خشونت و تباه شدن زندگی کودکانی که گناهی نکرده‌اند، جلوگیری کرد.»

آمارهای متناقض در مورد کودکان و مادران زندانی، در ایران از جمله مشکلاتی است که رسیدگی حقوقی به شرایط این افراد را سخت‌تر می‌کند. «حامد فرمند»، فعال حقوق کودکان و موسس «سازمان بین‌المللی کودکان زندانیان»، به کمبودهای قانونی در مواجهه با کودکان زندانیان ایرانی اشاره کرد و به ایران‌وایر گفت: «حق کودک است که از دوران کودکی خود لذت ببرد، در ارتباط مداوم با والدین خود باشد و مورد محبت قرار گیرد. وقتی پدر یا مادری را زندانی می‌کنند، حتما می‌بایست به تبعات آن حکم برای کودکانش توجه کنند. احکام جایگزین حبس هم برای همین موارد در نظر گرفته شده‌اند، اما متاسفانه در ایران اجرا نمی‌شوند. مادری مانند مریم اکبری منفرد که خطری برای جامعه ندارد و به اذعان بسیاری از فعالان حقوق بشر بی‌گناه است، قطعا نباید ۱۲ سال را بدون دریافت حتی یک روز مرخصی زندانی باشد. دختران او چه گناهی کرده‌اند؟ در اروپا از سال ۲۰۱۱ و با اصلاح قوانین مجازات، دیگر مادران متهم به جرایم سبک را که دارای فرزندانی خردسال هستند، زندانی نمی‌کنند و بیشتر به انجام خدمات اجتماعی رایگان محکوم می‌کنند. در سال‌های اخیر، چند کودک در ایران از نعمت زندگی کنار مادرشان محروم شده‌اند؟ امثال مریم اکبری منفرد، نرگس محمدی یا نسرین ستوده که تنها جرم‌شان فعالیت مدنی و انتقاد از ظلم است را با احکام بلندمدت حبس جریمه می‌کنند و به این توجهی ندارند که چندین خانواده را منهدم کرده‌اند.»

این فعال حقوق کودکان افزود: «حتی در موارد بسیاری، برای تنبیه یک مادر زندانی در ایران، تلفن او را قطع کرده‌اند تا کوچک‌ترین راه ارتباطی با فرزندانش از بین برود. چنین رفتارهایی باعث می‌شود تا کودکان دچار بی‌خوابی، استرس و اختلالات گوناگون روانی شوند و در مواردی هم ترک تحصیل کرده‌اند. دستگاه قضایی ایران عملا به دستگاه بازتولید خشونت تبدیل شده است و این تاسف‌برانگیز است.»

ژیلا بنی‌یعقوب با صدای بغض‌آلود می‌گوید: «وقتی سارا به کلاس اول ابتدایی رفت، ذوق داشت که دارد کتاب خواندن را یاد می‌گیرد و کتاب فارسی اول دبستان را با خودش به سالن ملاقات می‌آورد. می‌گفت من می‌خواهم از روی کتاب فارسی برای مامان بخوانم. در همان فرصت ۲۰ دقیقه‌ای تا نیم ساعت…»

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا