اخباراخبار ايرانمقالات

پاسخ اسرائیل به حملات سپاه؛ آیا تنش نظامی به پایان رسید؟

هنوز اطلاعات متناقضی درباره حمله منتسب به اسرائیل به حکومت تهران منتشر می‌شود. اما تا همین‌جا، واکنش‌های مقام‌های نظامی تهران و نوع پوشش رسانه‌ای این حمله احتمالی در رسانه‌های نزدیک به سپاه نشان می‌دهد که دستکم از زاویه تبلیغاتی، موضع تهران این است: اتفاق خاصی رخ نداده و حمله تلافی‌جویانه‌ای در کار نخواهد بود.

عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش حکومت تهران، بعد از حمله اسرائیل در برابر این پرسش که حالا واکنش تهران چه خواهد بود، گفت: «واکنش ایران را پیش از این دیده‌اید.»

دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی حتی پا را از این هم فراتر گذاشت و اعلام کرد: «هیچ‌گونه تهاجم خارجی به کشور صورت نگرفته است.»

علاوه بر این بر اساس اعلام سازمان انرژی اتمی ایران، هیچ یک از تاسیسات هسته‌ای این کشور هدف قرار نگرفته‌اند. این سازمان یادآوری کرده که اصولا تاسیسات هسته‌ای – به دلیل حساسیت‌هایی که در ارتباط با مواد رادیو اکتیو وجود دارد – هرگز نباید هدف نظامی باشند.

فارغ از این‌که جزییات این حمله احتمالی دقیقا چیست، بر اساس اطلاعاتی که منتشر شده، آن‌چه رخ داده می‌تواند یک پاسخ بسیار حساب‌شده و دقیق باشد که اسرائیل را به هدفش برساند. اما برای فهم بهتر آن‌چه رخ داده، هنوز به اطلاعات بیشتری نیاز است که این داده‌ها فعلا به شکل علنی منتشر نشده‌اند.

تا این لحظه، مهم‌ترین اطلاعاتی که در ارتباط با حمله احتمالی اسرائیل منتشر شده، از سوی مقام‌های نظامی آمریکایی بوده که نامشان فاش نشده است. این مقام‌ها به رسانه‌های آمریکایی گفته‌اند که در نخستین ساعات بامداد جمعه، یک موشک اسرائیلی به سوی ایران شلیک شده و به هدف اصابت کرده است.

در عین حال هنوز اسرائیل به شکل رسمی در ارتباط با آن‌چه رخ داده اطلاع‌رسانی یا موضع‌گیری نکرده است.

پیش از این بارها گزارش‌هایی از عملیات نظامی اسرائیل درون جغرافیای ایران منتشر شده است. این کشور هرگز در موارد قبلی به شکل رسمی و علنی، دست داشتن در حمله یا خرابکاری نظامی را تایید نکرده است. با این حال این انتظار وجود دارد که این‌بار در این زمینه اطلاع‌رسانی کند.

برای اسرائیل که بیش از شش ماه است عمیقا درگیر جنگ غزه شده و هنوز نتوانسته همه گروگان‌ها را آزاد کند یا حماس را از بین ببرد، تحولات مرتبط با فلسطینی‌ها کماکان اولویتی بسیار بالا و فوری دارند و لزوما گسترش درگیری بر مبنای احساسات افکارعمومی یا خواسته‌های تندروهای این کشور، این اهداف را تامین نمی‌کنند.

از آن‌جا که حکومت تهران برای نخستین بار در تاریخ مدرن اسرائیل به خاک این کشور حمله کرده است، این کشور استدلال محکمه‌پسندی در چارچوب قوانین بین‌المللی برای حمله تلافی‌جویانه به تهران دارد. از این زاویه، اسرائیل خود را ملزم می‌بیند که در برابر تهاجم نظامی مستقیم یک کشور عضو سازمان ملل ساکت نماند.

در این سطح، صرفا برای تاکید بر مفاهیمی بنیادین مانند حق دفاع از حاکمیت ملی، پاسخ اسرائیل به تهران از نگاه بسیاری از تصمیم‌گیران در این کشور، یک اقدام ضروری توصیف شد.

اما چنین واکنش حساسی، هر قدر از زاویه مبانی ساختاری روابط بین‌الملل در دنیای امروز، یک ضرورت «واقع‌گرایانه» به نظر برسد، تنها به دنبال «انتقام‌جویی» یا حتی «تنبیه متخاصم» نخواهد بود.

یکی از مهم‌ترین اهداف اسرائیل از واکنش، بازدارندگی است. به این معنا که این کشور در تلاش است تا جلوی تکرار حملاتی شبیه به حملات موشکی مستقیم سپاه را بگیرد؛ دقیقا همان هدفی که تهران نیز به دنبالش بود و بعد از حمله اسرائیل به کنسولگری‌اش در دمشق، به دنبال جلوگیری از تکرار حملات مشابه در آینده بود.

از این زاویه، محل اصابت موشک احتمالی و میزان خسارت اهمیت بسیار بالایی پیدا می‌کند. اگر این محل بر اساس معیارهای نظامی و استراتژیک، از ارزش و اهمیت بسیار بالایی برای حکومت تهران برخوردار باشد، حمله‌ای هر قدر محدود و کنترل‌شده به آن می‌تواند حاوی پیامی بسیار مهم برای شخص علی خامنه‌ای و فرماندهان سپاه باشد.

در واقع اگر اسرائیل موفق شده باشد در جریان یک حمله به ظاهر محدود، ضربه‌ای مهم به ایران وارد کند، این کشور بخشی از توان نظامی برتر خود را به رخ تهران کشیده و چه بسا حتی به فرماندهان سپاه نشان داده که میزان نفوذ اطلاعاتی و قدرتش در وارد کردن ضربات کاری، تا چه حد بالا است.

چنان‌که منابع آمریکایی این خبر را به رسانه‌ها درز داده‌اند، احتمالا تنها یک موشک شلیک شده است که اگر درست باشد، خود می‌تواند بخشی از همین قدرت‌نمایی باشد: چرا که در این روایت، ایران نزدیک به ۳۰۰ موشک و پهپاد به سوی اسرائیل شلیک کرد و نتوانست آسیبی جدی به این کشور وارد کند، اما اسرائیل «تنها یک موشک» شلیک کرد و شاید همان یک موشک هم به هدفی «مهم» اصابت کرده باشد.

سطح آسیب و ویرانی به بار آمده از این حمله نیز بر پیام مورد نظر اسرائیل برای ایران، اثر می‌گذارد. اگر اسرائیل موفق شده باشد، تنها با یک حمله هدفمند و دقیق، آسیبی جدی به توان نظامی یا دفاعی ایران وارد کند، طبیعتا نتایج بازدارندگی بسیار بیشتری خواهد داشت.

با توجه به این‌که حتی یک حمله موشکی محدود نیز می‌تواند بخش مهمی از اهداف استراتژیک اسرائیل را تامین کند، این احتمال مطرح است که حملات بیشتری رخ ندهد. اگر حملات بیشتری رخ ندهد، دومینوی افزایش درگیری نظامی دو کشور، دستکم در کوتاه‌مدت متوقف می‌شود.

واقعیت این است که اسرائیل برای جلوگیری از افزایش تنش، انگیزه‌های بسیاری دارد؛ در صدر آن‌ها، راضی و همراه نگاه داشتن متحدان غربی‌اش.

موقعیت بین‌المللی اسرائیل در هفته‌های اخیر به شدت تضعیف شده بود و کار به جایی رسیده بود که بعد از شش ماه جنگ غزه، آمریکا دیگر حاضر نشد یک قطعنامه ضداسرائیلی را در شورای امنیت وتو کند. در این قطعنامه از اسرائیل خواسته شده که فورا به آتش‌بس تن بدهد؛ خواسته‌ای که برای این کشور پذیرفتنی نیست، چرا که هنوز تعداد قابل توجهی از شهروندانش، گروگان گروه‌های اسلامگرای فلسطینی از جمله حماس هستند.

در فاصله کوتاهی بعد از تصویب این قطعنامه، اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد و از این‌جا، خبرهای جنگ غزه به شکل قابل ملاحظه‌ای تحت تاثیر تنش نظامی این کشور با ایران قرار گرفت. وقتی ایران در واکنش به این حمله، اسرائیل را موشک‌باران کرد، موقعیت بین‌المللی این کشور در چشم متحدان غربی‌اش به کلی تغییر کرد.

بعد از حمله ایران، دولت‌های اروپایی مانند بریتانیا یا فرانسه یا مقام‌های آمریکایی، نه درباره بحران انسانی غیرنظامیان غزه و لزوم تغییر استراتژی نظامی اسرائیل، بلکه درباره حق مشروع این کشور برای دفاع از خود در برابر یک کشور خارجی موضع‌گیری کردند.

اسرائیل به سرعت از جایگاه «متهم به نقض حقوق بشر و زیر پا گذاشتن قوانین بین‌المللی» در روایت پذیرفته‌شده از جنگ غزه، به کشوری تبدیل شد که از سوی ایران – یک عضو ناراضی جامعه بین‌المللی با حکومتی مذهبی و سابقه‌ای نه چندان خوشنام – هدف حملات گسترده موشکی قرار گرفته است. واکنش‌های دولت‌‌های اروپایی و آمریکا به حمله ایران نشان داد که برای غرب مقابله با قدرت و نفوذ حکومت تهران، یک اولویت بسیار بالاست.

اما این حمایت گسترده غرب از اسرائیل، با خود شروطی نیز به همراه دارد. گسترش جنگ و عمیق‌ترشدن ناامنی در خاورمیانه، به شکلی بسیار معنادار منافع غرب را در خاورمیانه به چالش می‌کشد. به همین دلیل، آن‌ها به محض پایان یافتن حملات تهران، کارزار جدیدی را آغاز کردند که هدفش، جلوگیری از حملات گسترده اسرائیل به ایران بود.

اگر پاسخ اسرائیل به ایران، به حملات احتمالی صبح جمعه محدود بماند، بسیاری از هواداران تندروتر بنیامین نتانیاهو در این کشور راضی نخواهند شد. اما شکل و ابعاد حمله، باب دل متحدان غربی اسرائیل و همه کسانی خواهد بود که خواستار خویشتن‌داری دو طرف و جلوگیری از یک جنگ تمام‌عیار و ویرانگر هستند.

در مقابل اگر اسرائیل، هشدارها و توصیه‌های مکرر متحدان غربی‌اش را نادیده بگیرد و در جریان پاسخ به تهران، شرایطی به وجود بیاورد که ایران اعلام کند بار دیگر به شکل گسترده‌تر از قبل به اسرائیل حمله خواهد کرد، این کشور به آسانی می‌تواند بار دیگر همدلی متحدانش را از دست بدهد.

علاوه بر متحدان غربی اسرائیل که «کابینه جنگ» به رهبری بنیامین نتانیاهو را تحت فشار قرار دادند که از تحریک بیشتر حکومت تهران خودداری کند، در درون اسرائیل و حتی درون همین «کابینه جنگ» نیز برخی از سیاستمداران اپوزیسیون ، معتقدند این کشور نباید در این مقطع در موقعیتی قرار بگیرد که ناچار شود منابع نظامی خود را خرج جنگی خطرناک با تهران بکند.

اسرائیل سال‌هاست که با بحران سیاسی عمیقی روبه‌روست و موقعیت بنیامین نتانیاهو در صدر ساختار قدرت، موقعیتی شکننده است.

علاوه بر این حمله هفتم اکتبر حماس، واکنش اسرائیل و ناکامی این کشور در آزاد کردن گروگان‌ها و نابود کردن اسرائیل، تا همین‌جا هزینه‌ سنگینی برای شخص نتانیاهو بوده و موقعیت او را بیش از گذشته تضعیف کرده است.

به همین دلیل، اصولا برای اسرائیل یک حمله گسترده که آسیب وسیعی به ایران وارد کند، به هیچ وجه کار آسانی نیست. چنین حمله‌ای علاوه بر ضربه زدن به موقعیت جدیدی که برای اسرائیل در سطح بین‌المللی به وجود آمده، می‌تواند تبعات کنترل‌نشده‌ای داشته باشد که نه مطلوب جامعه نظامی-امنیتی اسرائیل است و نه لزوما در راستای منافع سیاسی احزابی مانند «لیکود» که در حال حاضر قدرت را در اسرائیل در دست دارند و رقبایشان به دنبال شکست دادن آن‌ها هستند.

نویسنده:کیوان حسینیی

 

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا