نمیدانم برای دلهای داغدار سوگوار باشم یا بر باورهای مردمم بگریم؟
نمیدانم برای مادری داغ دارغصه بخورم یا برای مردمی گریه کنم که در ناخودآگاه جمعیشان نژادپرستی نهادینه شده است. مردمی که چنان کودکان خود را بار میآورند که در نه سالگی نیز عرب بودن برایشان دشنام باشد.
درزمانی که پیج هیچ فعال عربی در جغرافیای ایران خالی از اظهار غم و اندوه و سوگواری برای «کیان پیرفلک» نیست؛ گروهی با کف و سوت و هورا نژادپرستانه ترین جملات مادر داغدارش را تشویق میکنند!
این همان نگاهی است که فریاد خطر آن را می زنیم. نگاهی که به لطف نظامی حاکم در زیر خروارها خاکستر خفته است و روزی حمام خون به پا میکند.
این همه ستیزه خویی و نفرت و برچسبهای سیاه به ملل غیر فارس و تربیت کردن فرزندان بر اساس تعالیم غیر انسانی و غیر متمدنانه ریشه تمام همزیستیها را میخشکاند. رها کنید افکار پوسیده متکی بر آموزشهای حاکمانی را که بر طبل عداوت ها و دشمنی ها می کوبیدند تا ما را به خود درگیر کنند و تخت حکم خود را مستحکمتر کنند.
به خود و کودک خود بباورانیم که سیاه و سفید و عرب و عجم ؛ تورک و کورد ؛ بلوچ و فارس هیچ کدام مایه ارزشی نیستند اگر انسان نباشیم. و به کودکانمان بگوییم که لازمه ایرانی بودن ؛ فارس بودن نیست و از خود بپرسیم هموطنان عربمان با شنیدن جملهی «مگر من عربم؟ من ایرانیم!» چگونه می توانند با ما احساس هم وطن بودن و ایرانی بودن کنن
نمیدانم برای دلهای داغدار سوگوار باشم یا بر باورهای مردمم بگریم؟
نویسنده: دکتر عبدالعباس ظهیری