سرانجام «شبه نظامیان تحت حکومت تهران» بعد از ایران هسته ای چه می شود
در حالی که توجه جهان به جنگ اسرائیل با حماس و حزبالله معطوف است، حکومت تهران به برنامه هستهایاش سرعت بخشیده است.
در حالی که آمریکاییها در مورد تاثیر بازدارنده حملات تلافیجویانه بایدن به گروههای نیابتی جمهوری اسلامی مشغول بحث و گمانهزنیاند، اریک مندل، مدیر «شبکه اطلاعات سیاسی خاورمیانه»، معتقد است چنین سوالی اشتباه است.
او در مقالهای که در نشریه هیل منتشر شده است، مینویسد بحثهای جاری بر این متمرکز است که بهترین روش بازدارنده مقابل حکومت تهران و سپاه پاسداران چیست؟
به عقیده مندل، این بحث در حالی که در کوتاهمدت بسیار مهم است، فقط تصمیمی تاکتیکی است و به سیاست راهبردی بلندمدت آمریکا در قبال حکومت تهران و قدرت نفوذ آمریکا در خاورمیانه نمیپردازد.
نویسنده در ادامه میافزاید تصور کنید اگر حکومت تهران آزمایش هستهای موفقیتآمیزی داشت، وضعیت چقدر متفاوت بود. در چنین وضعیتی، این سوالهای راهبردی مطرح بود: با توجه به اینکه حکومت تهران سلاح هستهای در اختیار دارد، آمریکا چگونه پاسخ خواهد داد؛ تهران هستهای چگونه گزینهها را محدود و منافع و متحدان آمریکا را تضعیف میکند؛ و اگر آمریکا اجازه بدهد حکومت تهران به قدرتی هستهای تبدیل شود، متحدانش در سراسر جهان چه برداشتی در مورد آمریکا خواهند داشت.
مندل با اشاره به اینکه چنین سوالهایی جدید نیستند، مینویسد در حال حاضر، توجه جهان به جنگ اسرائیل با حماس و حزبالله معطوف است، و در این بین، حکومت تهران به برنامه هستهایاش سرعت بخشیده است.
به گزارش موسسه آمریکایی «تهران بیش از هر زمان دیگری به ساخت سلاح هستهای نزدیک شده است»
پیش از حمله ۷ اکتبر حماس، نگرانی اصلی آمریکا در خاورمیانه برنامه هستهای حکومت تهران بود. امروز، تمرکز آمریکا بر این است که راهبرد تاکتیکی صحیحی بیابد تا جلو گروههای نیابتی حکومت تهران را بگیرد که آمریکا را به یک جنگ منطقهای دیگر نکشانند.
مندل هشدار میدهد آنچه آمریکا نمیبیند این است که چشم برداشتن از برنامه هستهای حکومت تهران که بهسرعت در حال پیشرفت است دقیقا همان برنامهای است که خامنه ای دارد. این مسئله که جمهوری اسلامی هر زمان بخواهد میتواند بمب هستهای بسازد گزینههای آمریکا را تغییر میدهد.
او در ادامه مینویسد هدف حکومت تهران همواره بیرون راندن آمریکا از خاورمیانه، نابودی اسرائیل، و سلطه بر همسایگان سنیاش بوده است.
سلاح هستهای شرایط بازی را تغییر میدهد. سیاستمداران آمریکایی بهندرت برای آینده برنامهریزی میکنند و ترجیح میدهند موضوع را به تعویق بیندازند تا از تصمیمهای مهمی اجتناب کنند که ممکن است آمریکا را وارد یک «جنگ بیپایان» دیگر کند و به موقعیت سیاسیشان آسیب بزند.
مندل میپرسد اما اگر به تعویق انداختن دیگر ممکن نباشد چه؟ اگر جمهوری اسلامی از آستانه اثربخشی رویکرد دیپلماتیک عبور کرده باشد چه؟ گزارش محرمانه آژانس بینالمللی انرژی برآورد میکند که ذخیره اورانیوم غنیشده ایران ۲۲ برابر سطحی است که در برجام تعیین شده بود.
او در ادامه میافزاید سوال این است که آیا آمریکا میتواند با جمهوری اسلامی ایران هستهای زندگی کند؟ حکومت تهران، از منظر غرب، بازیگر معقولی نیست، اما کارشناسان سیاست خارجی آمریکا فراموش میکنند که پاشنه آشیل حکومت تهران نیاز به بقا به هر قیمتی است.
به عقیده نویسنده، اعمال نشدن تحریمها در کنار رویکرد محتاطانه آمریکا و امتناعش از حمله به تاسیسات هستهای، نظامی، یا اقتصادی ایران سبب میشود که در نظر خامنه ای که حاضر است تا آخرین قطره خون نیروهای نیابتی عرب سوریه، لبنان، عراق، و یمن بجنگد، آمریکا یک «ببر کاغذی» باشد.
او در ادامه با انتقاد از کنار گذاشتن گزینه تغییر رژیم در ایران، مینویسد لازم است به این بحثها که آیا حملات به گروههای نیابتی حکومت تهران را از ادامه حمایت از این گروهها منصرف میکند خاتمه داد و پرسید در کوتاهمدت، میخواهیم با حکومت تهران چه کنیم که در آستانه دستیابی به زرادخانه هستهای مشابه با کره شمالی است؟
مندل در پایان مینویسد دیپلماسی فقط در کنار تهدید نظامی باورپذیر جوابگو است. اگر معتقدید که دیپلماسی راه مهار برنامه هستهای تهران ئاست، پس شاید اکنون یک عملیات نظامی محدود که تاسیسات حکومت تهران را هدف قرار دهد تنها گزینه باشد.