دژ تاریخی قلعه سیبه واقع در بستک جنوب الاحواز(اهواز)
قلعه سیبه دژی تاریخی است واقع در دهستان کوخرد در بخش کوخرد شهر بستک در غرب هرمز و یکی از نقاط دیدنی هرمز در جنوب منطقه الاحواز(اهواز) است.
قلعه سیبه مقر حاکم قلمرو سیبه بوده که بر این منطقه حاکم بودند و بنا به گفته ریشسفیدان وبزرگسالان محل، نام قدیم منطقه سیبه بودهاست وحاکمان این محل مناطق بسیاری زیر نظر داشتهاند. وهمانطور که از گفتار کهنسالان روایت است قلعه سیبه مقر حاکم سیبه بوده، قلعه سیبه، قلعهای بسیار بزرگ بوده و دور تا دور قلعه حصار بند بوده و بواسطه یک خندق بسیار بزرگ از دژ و ساکنین قلعه حفاظت میشده، این خندق از ورود افراد بیگانه به درون دژ جلوگیری میکرده و هرکس که میخواسته وارد قلعه شود میبایست از روی پلی که رو بروی دروازه اصلی قلعه و روی خندق ایجاد شده بود عبور کند که بهوسیله نگهبانان کنترل میشد که پس از بررسی و بازجویی اجازه ورود به داخل قلعه میدادند.
اما جایگاه قلعه از طرف جنوب چاه عالی و حمام سیبه رو بهطرف قبله بوده وضلع برج شرقی قلعه در جایی که حالا درواه شمو جاری است قرار داشته در بغل حمام سیبه، بازماندههای دژ هنوز در غرب و جنوب چاه عالی بجا ماندهاست و آثارش به چشم میخورد، همچنین بقایای حمام سیبه وزیر زمینها وبرج بارو اطراف آن که هنوز به شکل واضح دیده میشود، معبد سیبه از طرف مشرق قلعه قرار داشتهاست، از طرف جنوب معبد یک درخت تنومندی بوده بنام گز سیبه، همچنین دو قلعه دیگر نیز وجود داشته، یکی در کوه شمال به نام قلعه توصیله و دیگر در جنوب قلعه سیبه بنام قلعه آماج. عموماً بهطور کلی قلعه سیبه در مسافت ۱۰۰۰ متری مغرب دهستان فعلی کوخرد واقع است و در بخش کوخرد قرار دارد.
قلعه سب دژی مربوط به دوره قاجار است که در استان سیستان و بلوچستان، شهرستان سیب و سوران، روستای سب جای گرفته است. این اثر با نام قلعه سب در تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۷۵ با شمارهٔ ثبت ۱۷۵۱ بهعنوان یکی از آثار ملی به ثبت رسیده است.
کلا (kala) قلعه ی سب زیباترین و بلندترین بنای خاکی تاریخی که حائز اهمیت میباشد است. قلعهٔ سب مرکز حکمرانی نواحی دور و نزدیک شهرستان سراوان از قبیل کنت ، سوران، زابلی، پسکوه،و… بودهاست و در ادوار مختلف از لحاظ سیاسی اهمیت داشتهاست.گویا شروع بنای قلعه در دورهٔ ایلخانان به وسیلهٔ طایفهٔ هوت بودهاست.(شواهد محلی و از آثار به جا مانده)
قلعه در طول حکم رانی حکام، حداقل سه بار تعمیر شده و بناهایی به آن اضافه شده و اکنون بدین صورت وجود دارد. بنای قلعه بر روی صخرهای کم ارتفاع انجام شده که نیاز به پی کنی را برطرف کرده پایههای آن را در زمین محکم نگه میدارد. اضلاع بنا در قاعده ۳۱ غربی و۲۹ جنوبی میباشد که زیربنای آن حدود۹۰۰ متر به دست میآید. البته هر چه ارتفاع آن افزایش مییابد، اضلاع آن کوچکتر میشوند تا نهایتاً در قله، ضلع غربی به ۱۹و ضلع شرقی به ۱۸متر میرسد.
ارتفاع قلعه در حال حاضر از ضلع جنوبی ۲۳ متر میباشد که تنها در دو طبقهٔ آن اتاقسازی صورت گرفتهاست. بدین صورت که بیشتر ارتفاع آن از سطح زمین به وسیلهٔ خاک پر شده و تنها یک راه رو جهت صعود و چاهی که جهت دست رسی ساکنان قلعه به آب در دل صخره ایجاد شده، خاک ریزی نشدهاست. اطراف این چاه تا ارتفاع ۱۰ متری سنگ چینی شده تا در طبقهٔ اول قلعه مورد استفاده قرار گیرد. حتی میگویند تونلی به طرف پایین وجود داشته که به ته چاه میرسیده و کف آن لای روبی میشدهاست که اکنون محو شدهاست.
همانطور که اشاره شد، کل بنایی که اکنون مشاهده میشود به یک باره بنا نگردیدهاست و هر حاکمی در دوران فرمانروایی خود قسمتی به آن افزوده و در آن میزیستهاست.
طبقهٔ دوم مجموعاً دارای ۶ اتاق میباشد که مساحت آنها با هم بر حسب کاربرد بسیار متفاوت است. اولین اتاق، در واقع سالنی است که در قسمت غربی، توسط “میرمحمود خان” ساخته شده که بعدها به عنوان اتاق جلسات خصوصی مورد استفاده قرار میگرفتهاست. در اغلب اتاقها تاقچههایی ایجاد شده و به عنوان گاوصندوق از آنها بهره میگرفتهاند. جالب این که در قسمت جنوب شرقی اتاق چنین تاقچهای ایجاد شده اما داخل دیوار پله میخورد و یکی دو متر بالاتر به یک شکاف دیگر منتهی میشود که گویا هنگام جلسات، یک نفر به عنوان جاسوس به صورت مخفیانه در آن قرار میگرفته تا از سوء قصد به شاه در جلسات و دیگر موارد مشابه جلوگیری کند و نظارت بهتر داشته باشد.
اتاق دوم توسط « یوسف خان» در قسمت شمال شرقی ساخته شده و در کنار آن اتاقی دیگر توسط «محمد عمر خان» در جنوب آن بنا شده که راه تونل مانند جهت صعود به طبقهٔ دوم به گونهای مخفی در آن تعبیه شدهاست که از لحاظ امنیتی در هنگام جنگ اهمیت فراون دارد و میتوان گفت حتی کسانی که یکی-دو بار داخل قلعه رفته باشند، نیز برای پیدا کردن راه پله دچار مشکل میشوند!
در قسمت شمالی، یک اتاق طویل وجود دارد که به عنوان آشپزخانه کاربرد داشته و در سمت راست و انتهای آشپزخانه یک راه رو وجود دارد که به یک دست شویی سنتی منتهی میشود که مخصوص بانوان بودهاست و جالب اینکه در قسمت مقابل آن یعنی جنوب غربی، راهی باریک و طویل وجود دارد که نهایتاً به یک دست شویی مردانه میرسد. زایدهای که از نمای جنوب شرقی قلعه رؤیت میشود، دیوار بلند دست شویی میباشد. جالب توجهاست که زیباترین نمای قلعه از جنوب شرقی آن قابل مشاهدهاست. سمت چپ کنار آشپزخانه اتاق کوچکی که انبار مواد غذایی و خرما بوده، و کنار آن هم یک تنور(“ترون”) وجود دارد.
در طبقهٔ دوم و فوقانی قلعه دو برجک در قسمتهای شمال و جنوب آن مشاهده میشود که باعث زیبایی و ابهت خاص بنا شدهاست. البته نمای شمالی با جنوبی آن متفاوت است. در بقیهٔ قسمتهای فوقانی، بنای خاصی وجود ندارد. به طبقهٔ دوم که صعود میکنیم، ابتدا به حیاط مانندی میرسیم که دارای دیوارهای تزیین شدهٔ یک متری میباشد و برای آفتابگیری زمستانی و همچنین برای استراحت در شبهای تابستانی بسیار مناسب است. نیز در هر قسمت از این حیاطها که دو طرف شرقی و غربی و برخلاف جهت برجکها قرار گرفتهجاند، سه محل برای دیده بانی و تیراندازی وجود دارد. این محلها به تمام اطراف قلعه مشرف و مسلط هستند. از جانب شمال، خانههای کنار قلعه، دشت و نهایتاً کوه «آپاتان» دیده میشود، در شرق و غرب نیز بعد از حیاط اصلی، تمام روستا تا فاصلهٔ چند کیلومتری بعد از آن مشاهده میشود و بالاخره در قسمت جنوبی بناهای مخصوصی وجود دارد که به آنها اشاره خواهیم کرد. بعد از این بناها باغ «دلارام» که سرسبزترین و معروفترین باغ مناطق اطراف بوده و همچنین زمینهای کشاورزی مردم عادی و نهایتاً کوههای کم ارتفاع صخرهای که رودخانهٔ فصلی «روتک» از آن میگذرد، دیده میشود.
کلا، از خشت خام ساخته شده و ملاطی که در آن استفاده شده با تخم گیاه «توتری» ـ که بسیار ریز میباشد و خاصیت چسبندگی فوقالعادهای دارد و احتمالاً از کوههای اطراف آورده میشده ـ، مخلوط شده که به استحکام و پایداری آن در برابر بارانهای تابستانی شدید منطقه و حتی زمین لرزههایی که اتفاق افتاده، یاری رساندهاست. البته نقش دیوارهای قطور یک متری و چوب تنهٔ بسیار محکم نخل که برای سقف استفاده شده را جهت استحکام آن نمیتوان نادیده گرفت.
در باب امنیت قلعه، «تیرکش»های موجود در تمام قسمتهای قلعه اعم از دیوارهای حیاط، بنای قلعه در طبقههای اول و دوم و حتی مکانهای خاصی که مخصوص این کار جهت دیده بانی تعبیه شده، توجه انسان را به خود جلب میکند.
این تیرکشها در دیوارهای ضخیم، راه باریکی را به صورت کمانی طی میکند تا جهت قرار دادن لولهٔ تفنگ و دید مناسب جهت شلیک مناسب باشد و از طرفی امنیت تیرانداز تا حدی تأمین شود. جالب اینکه تعداد این تیرکشها بسیار زیاد است و جهت آنها به طرف مکانهای حساس است. مثلاً از بالای طبقهٔ دوم، به حیاط طبقهٔ اول و حتی از بالای سقف طبقهٔ دوم مستقیماً تیرکشهایی به سوی حیاط و در ورودی اصلی قلعه وجود دارد. سوراخهایی که در نمای بیرونی قلعه در بالای برجک، دو طرف آن و همچنین کنار پنجرههای برجک که مجموعاً هفت عدد میباشند، نمونهای از این تیرکشها هستند که ماهرانه در جای جای قلعه تعبیه شدهاند.
بناهای زیادی دورا دور حیاط قلعه قرار دارند. این بناها که اغلب در دوطبقه بنا شدهاند، شامل اتاقهایی متنوع و برای کاربردهای مختلف طراحی شدهاند. اتاقجهای اقوام نزدیک حاکم، پیشکاران و غلامان شاه، انبار، مکانهایی که به منظور نگهداری از حیوانات اهلی که برای سوارکاری استفاده میشد و همچنین زندان جزئی از این مجموعه هستند. ارتفاع دیوار بیرونی این اتاقها از بیرون قلعه حدود ۶متر میباشد. طول دیوار که کلا را محصور نمودهاست، ۴۸متر جنوبی و ۲۷متر شرقی است.
همچنان که قبلاً اشاره شد، در جنوب قلعه (بیرون از حیاط اصلی) بناهای خاصی وجود دارد که بیشتر در مورد آنها خواهیم گفت. تنها ورودی و خروجی قلعه که در قسمت جنوب واقع است، بعد از طی کمتر از ۲۰۰ متر مستقیماً به باغ مخصوص و بزرگ معروف حکام آن زمان منتهی میشود که اکنون حتی نخلهای مقاوم آن خشکیدهاند چه برسد به دیگر اشجار و نباتات! در جنوب شرقی قلعه، اکنون بنای خاصی وجود ندارد اما به گفتهٔ شواهد محلی، انبار بزرگی در این مکان جهت مصارف گوناگون از قبیل جمعآوری مالیات و… وجود داشتهاست. پایینتر، مسجد جامع قدیم روستاست که به دستور عالم فرزانه و مصلح روستا مولانا رحیم بخش (رح) در نیم قرن اخیر و در سال۱۳۵۳ بنا شدهاست.
و اما در جنوب غربی قلعه، ابتدا مسجدی موسوم به مسجد «ملا دینار» وجود دارد که به همراه مسجد ملاشکرا… از قدیمترین مساجد سباند. کمی پایینتر و در سمت جنوب، گنبدی دیده میشود که از آن به گنبد «حضرت حاج صاحب غوث» یاد میشود. در سمت شرقی و خارج گنبد، دو مقبرهٔ خاکی دیگر مشاهده میشود که مربوط به «ابوالفتح خان» برادر محمدشاه و «نوربی بی» دختر محمدشاه (آخرین حاکم قلعه) میباشند. گفته میشود که گنبد مذکور متعلق به عبدالرحیم جامی نوهٔ شاعر و عارف معروف «عبدالرحمن جامی» میباشد.
گویا عبدالرحیم به دلیل ارتباط معنوی (پیر و مریدی) با پدر ملا محمد مرشد از تربت جام به بلوچستان مسافرت میکند. چند سالی در جالق روزگار میگذراند، سالهایی نیز در هیدوچ اقامت میگزیند و هنگام مرض موت به شاگردان خود «ملا رحمت بن مير پردل خان رند دگارانی » و «ملا حبیب بن ملا رحمت رند دگارانی » وصیت میکند که وقتی از دنیا رفتم مرا بر مرکب خود سوار کنید، هر جا شب آنجا توقف کرد، مرا در همانجا دفن کنید. الاغ به طرف سب در حرکت است؛ در راه هنگام نماز عصر، حوالی روستای چدرگ میایستد؛ سایه را اندازه میگیرند؛ هنگام نماز است!
نهایتاً الاغ حرکت میکند و جایی که اکنون در آنجا دفن است، میجایستد و تکفین و تدفین او صورت میگیرد. به دستور حاکم وقت بنایی ساخته میشود. گویا بعدها توسط «غلامرسول خان»، و توسط «استا حسن اطریشی» بنا تجدید میشود که البته بنای کنونی بنای ثانویه نیست و یک بار توسط طلاب علوم دینی به علت انجام اعمالی که با شرع اهل سنت سازگار نیست (از جمله نذر و نیاز و …)، تخریب شده و بنای کنونی بعدها توسط حکومت تهران ساخته شدهاست.
مقبرهٔ حضرت ملا محمد مرشد و ملاحسن حضرت در روستایی به نام محمدی که به یمن او به این نام مسما شدهاست، میباشد. جالب توجهاست که بعدها بین حضرت ملا محمد مرشد و حضرت عبدالرحیم رابطهٔ سببی ایجاد میشود. مورد قابل ذکر دیگر این که طایفهٔ «صاحب»ها در دهک، گْوَرناگان و … خود را از اعقاب این بزگواران میدانند.
درخت کهنسال و تنومند «سول» واقع در قسمت انتهایی سب -که از آن به سولان یاد میشود-، از دیگر جاذبههای طبیعی و گردش گری است. این سول، سالها پیش به علت ارتفاع زیاد و بر اثر طوفان کنده شدهاست و اکنون تنهٔ قطور آن در محل وجود دارد.
گفتنی است این نوع سرو کوهی با نام علمی “juniperus”، به صورت معدود و پراکنده در خاک بلوچستان نیز وجود دارد. شاخههای آن به صورت مارپیچ رشد میکنند و این باعث زیبایی دو چندان آن شدهاست. این نوع سرو در سرجو و ناهوگِ سراوان و همچنین در سنگان و دهپابید خاش مشاهده شدهاست. جالب این که هیچیک از لحاظ تنومندی و قطر به اندازهٔ سول سب نمیرسند.