داستان “میدان” در عراق به آخرین مراحل خود رسیده است
تلاش نافرجام برای ترورِ مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق از روندِ رو به وخامتِ شرایط امنیتی کشور همسایه بعد از انتخابات پارلمانی آن کشور حکایت دارد.
در واقع مهمتر از اصلِ ماجرای ترور، استفاده از پهپاد انتحاری برای قتل نخست وزیر است. این سلاح در اختیار طرفهای محدودی است و بنابراین، انگشت اتهام هم به سوی همانها نشانه خواهد رفت.
این در حالی است که در هفتههای اخیر روابط حشدالشعبی و گروههای سیاسی وابسته به آن با دولت کاظمی بسیار متشنج شده است. سران حشدالشعبی که در انتخابات پارلمانی با ناکامی بزرگی روبرو شدهاند، دولت کاظمی را به تقلب متهم میکنند و برای اعتراض به نتیجۀ انتخابات هواداران خود را به خیابانهای بغداد سرازیر کردهاند. اعتراضها اخیراً مسالمتآمیز پیش نرفته و شماری کشته و زخمی به جا گذاشته است.
حشدالشعبی که مورد حمایت جمهوری اسلامی است، ظاهراً به پهپادهای انتحاری نیز مسلح است. از این رو احتمال اینکه انگشت اتهامِ دخالت در ترور نخست وزیر عراق به سمت آن نشانه رود، کم نیست. طبعاً هنگامی که پای حشدالشعبی در حادثهای به میان آید، جمهوری اسلامی نیز به عنوان حامی اصلی آن، به دخالت در ماجرا متهم میشود.
قاعدتاً برای تعیین هویت مهاجمان، تحقیقاتی صورت خواهد گرفت. اگر به فرض نتیجۀ تحقیقات، حاکی از دخالت حشدالشعبی یا واحد خاصی از آن را در عملیات ترور نافرجام کاظمی باشد، در آن صورت آیا دولت عراق موضوع را علنی و رسانهای خواهد کرد؟
روشن است که متهم کردن حشدالشعبی به طور رسمی و علنی، به معنای آغاز ناآرامیهای تازهای در عراق خواهد بود که نیروهای نیابتی ایران را به طور کامل در برابر گروههای مخالف آنان قرار میدهد و پای تهران را هم به مناقشه باز میکند. سرانجام این رویارویی مشخص نیست و چه بسا عراق را وارد دور دیگری از خونریزی و کشت و کشتار کند و ایران را هم در معرض فشارهای تازهای از جمله اختلال در روند مذاکرات وین قرار دهد.
درست به همین علت، جمهوری اسلامی و متحدان آن در عراق میتوانند اسرائیل و حتی آمریکا را به عنوان مسبب اصلی عملیات ترور با شیوهای توطئهآمیز و گمراهکننده معرفی کنند؛ زیرا اسرائیل برای به بنبست کشاندن مذاکرات وین تلاش میکند و آمریکا هم در پی ابزار فشار جدیدی علیه تهران به منظور وادار کردن آن به نرمش بیشتر در مذاکرات هستهای است.
دراین میان گمانۀ بحرانسازیِ برخی نیروهای داخلیِ مخالف احیای برجام نیز خواه ناخواه مطرح میشود و واقعیت ماجرا را بیش از اندازه سخت و بغرنج میکند.
شاید بنا به همۀ این دلایل، دولت عراق از انتشار علنی نتیجۀ تحقیقات بپرهیزد و در پشت پرده از عملیات ترور به عنوان ابزاری در جهت اعمال فشار و چانهزنی برای تشکیل دولت جدید استفاده کند.
در هر صورت، عراق در معرض بیثباتی است و پای ایران هم در وسط این معرکه گیر است. قاعدتاً ایران قادر است با نرمشهایی در سیاست خود، به عنوان یک میانجی در منازعۀ بین احزاب عراقی برای تشکیل دولت جدید ظاهر شود و به ثبات سیاسی در کشور همسایه کمک رساند. در عین حال جمهوری اسلامی میتواند با حمایت بیچون چرا از حشدالشعبی و دفاع از ادعای تقلب در انتخابات عراق، مناسبات شکنندۀ بین گروههای عراقی را تا سرحد یک رویارویی آشکار در میان آنان سست و ناپایدار سازد و تا انتهای مسیر منازعه پیش رود؛ مسیری که البته نه پایان آن مشخص است و نه هزینههای مترتب بر آن.
با این حساب، به نظرم داستان “میدان” در عراق به آخرین مراحل خود رسیده است و ورود “دیپلماسی” را طلب میکند. آیا جمهوری اسلامی برای این سناریو در عراق آمادگی دارد؟ در ظاهر امر که ندارد. از باطن هم که فقط خدا آگاه است! پس آیا بیثباتی عراق و ورود ایران به باتلاق احتمالی آن حتمی است؟ به نظرم حتمیتی در کار نیست، چرا که معمولاً باطن بر ظاهر غلبه میکند هر چند که فقط خدا از آن آگاه باشد!
نویسنده: احمد زیدآبادی