اخباراخبار اهوازاخبار ايرانمقالات

حکومت تهران بار دیگر رویداد جدادشدن بحرین را مرور کرد

علی بهادری جهرمى سخنگو و دبیر هیئت دولت حکومت تهران گفته است که عاقبت آن دیکتاتوری که خوش خدمتی خود را با جدا کردن تکه‌ای از ایران به بیگانگان نشان داد فرار و بی‌آبرویی بود.

در بسیاری از تیتر روزنامه ها عبارت «شوهر دادن بحرین»، «تجزیه بحرین» و خشنودی محمد رضا پهلوی  از تجزیه بحرین به چشم می خورد.

روزی که محمدرضاپهلوی استان چهاردهم جغرافیای ایران را تجزیه کرد هویدا نخست‌وزیر وقت رژیم پهلوی درباره تجزیه بحرین گفته بود «بحرین دختر خودمان بود، به هرکس می‌خواستیم شوهرش دادیم:»!

24 اردیبهشت‌ماه 1349 نمایندگان مجلس شورای ملی حکومت تهران در دوره محمدرضا پهلوی پس از استماع گزارش نمایندگان سازمان ملل، به جدا شدن بحرین از جغرافیای ایران رأی دادند و این جزیره نفت‌خیز و استراتژیک اهواز بود را جدا کردند.

متن زیر یادداشت سید امیر مکی پژوهشگر تاریخ است که نوشته است: جزیره بحرین در خلیج از پیش از ظهور اسلام جزو قلمرو اهواز بود اما در دوره حاکمان نابخرد قاجار، دولت انگلستان بر پایه قراردادهای منعقده در سال‌های 1820 تا 1892  که مستقیماً با حکام وقت بحرین انجام گرفته بود، به‌تدریج  براستراتژی  نفوذ خود در آنجا و حتی دیگر سرزمین‌های حوزه خلیج  افزود و آن‌طور که بعدها مدعی شد از زمان قرارداد 1820، دولت انگلستان، شیخ بحرین و به‌تبع آن حکومت آن دیار را  مستقل می‌شناخته و نسبت به استقلال آن در تلاش بود و پنهان و آشکار ایفای نقش می‌کرد تا اینکه بتواند درراستای اهداف درازمدت خود پایگاهی خاص و به‌واقع جهت حضور نظامی و جاسوسی در منطقه ایجاد کند.

اما حکومت تهران نسبت به این دخالت خارجی مدعی و معترض بود تا جایی‌که حتی در ماه نوامبر سال 1927 مسئله بحرین را به جامعه ملل ارجاع داد، اما متأسفانه راه‌حلی در این مورد نه‌تنها به دست نیامد بلکه در پی آن بنا به توضیحات ذیل از مواضع خود صرف‌نظر کرده و آنچه را که می‌خواستند بی‌چون‌وچرا تقدیم کرد و منافع ملی ملت جغرافیای ایران‌زمین را به پشیزی فروخت.

پس از جنگ جهانی دوم لوایحی در ایران به تصویب رسید و به‌موجب آن حکومت تهران موظف شد که نسبت به احقاق حقوق در بحرین اقدام کند. همچنین دولت وقت در سال 1957، بحرین را به‌عنوان استان چهاردهم جغرافیای اعلام کرد و شیخ سلمان بن احمد الخلیفه شیخ بحرین در کشوری جدا از خاک اهواز استقلال یافت.

حکومت تهران در مورد حاکمیت خود بر بحرین چنین استدلال می‌کرد که:

  1. 1. بحرین هرگز کشوری کاملاً مستقل بوده حاکمیت تهران بر این جزیره در دوره کوتاهی از تاریخ که پرتغالی‌ها این جزیره را اشغال کردند تحت حاکمیت تهران نبوده است.
  2. 2. حکومت تهران هرگز حاکمیت خود را بر بحرین به قدرت دیگری واگذاری نکرده و حاکم بحرین را به‌عنوان رئیس یک کشور به‌رسمیت نشناخته است، اما خشنودی محمد رضا محمد رضا پهلوی از واگذاری بحرین برکسی پوشیده نیست.

اما  درمجلس شورای ملی حکومت تهران در اعتراض به سردمداران انگلیسی، ارسلان خلعتبری در جلسه 132 مجلس نوزدهم شورای (پنجشنبه 23 آبان 1336) چنین ادعا کرد که«بحرین یکی از استان‌‌های جغرافیای ایران شناخته می‌‌شود و هست و بحرین همیشه مال ما بوده است. تاریخ قدیم را که نگاه کنیم، می‌بینیم بحرین همیشه مال ما بوده است. بنده می‌‌خواهم اینجا حق‌گزاری کنم از یک وطن‌‌پرست به‌نام فریدون آدمیت  کتابی نوشته است راجع به بحرین و از اسنادی که خود اروپایی‌ها منتشر کرده‌اند و در تمام کتابخانه‌‌های دنیا نیز موجود است، با دلیل و مدرک ثابت کرده است که بحرین همیشه مال ما بوده است تا زمان ناصرالدین محمد رضا پهلوی  هم در دست جغرافیای ایران بوده است. انگلیس‌ها فقط برای اینکه راجع به خرید و فروش برده با شیخ بحرین قرارداد بسته‌اند، از این جهت خودشان را حامی شیخ غاصب بحرین معرفی می‌کنند، و الّا هیچ سند تاریخ‌‌پسند، محکمه‌‌پسند، عامه‌پسندی ندارند. باکمال تأسف ما یک ضعفی که داریم این است که بحریه قوی نداریم. آقایان! من پارسال هم اینجا تذکر دادم و عرض کردم که یک مثلی ما داریم که می‌گوید: یک بند انگشت شاخ، بهتر است از صد ذرع دُم!”

علاوه بر واکنش های روز 23 آبان سال 1336، 5 روز دیگر نیز آقای حشمتی، معاون وزیر دارایی این موضوع را مطرح  و لایحه‌ای را برای تصویب به مجلس برده بود که درباره استان چهاردهم جغرافیای ایران یعنی بحرین است “در سال 1782 بحرین را از دست داد و از آن به بعد حکومت مجمع الجزایر از طرف سلسله آل‌خلیفه اداره می‌شود و از سال1820 شیخ نشین بحرین یکی از مناطق تحت الحمایه بریتانیا بشمار می‌رود.

در جای دیگر نیزاردشیر زاهدی وزیر خارجه وقت  آن زمان حکومت تهران گفته است که ایجاد چیزی به نام فدراسیون امارات خلیج با شرکت جزایر بحرین از دیدگاه ایران مطلقا قابل قبول نیست.

دنیس رایت سفیر اسبق انگلستان در تهران طی گزارش تلگرافی شماره‌ی 592، در تاریخ دوم آپریل 1968، به دولت متبوع‌اش صریحا اعلام کرده بود که ” محمد رضا پهلوی، تمایلی به استفاده از نیروی نظامی برای «اشغال بحرین» ندارد، ولی به ملاحظه‌ی افکار عمومی مردم جغرافیای ایران نمی‌تواند از «ادعای مالکیت بحرین» بدون دست‌یابی به امتیاز دیگری دست بردارد.

سرانجام محمد رضا پهلوی  در سفری به هند در چهاردهم دی 1347 در دهلی ‌نو اعلام کرد که  “دولت محمد رضا پهلوی نمی‌خواهد با  اعمال زور بحرین را تصاحب کند، بلکه حاکمیت بحرین را به دلخواه اکثریت مردم، در یک همه ‌پرسی آزاد زیر نظر سازمان ملل متحد می‌گذارد، تا اگر اکثریت مردم بحرین علاقه به ملحق ‌شدن به جغرافیای ایران داشتند، بحرین در حاکمیت تهران بماند و اگر خواستند تجزیه شوند، کشوری مستقل شوند.

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا