تحلیل موضع سلطنتطلبان در قبال سپاه تروریستی پاسداران
اخیر کشورهای اروپایی و غربی فریاد مردم جغرافیای ایران در خصوص رفتارهای جنایتکارانه و تروریستی سپاه پاسداران را شنیده و علاوه بر آن جنایات این سازمان تروریستی را از نزدیک لمس و مشاهد کردند البته هرچند دیر، اما درخور تحسین است،
حال که همه متفقالقول هستند تا سپاه پاسداران حکومت آخوندی تهران را در لیست سازمانهای تروریستی قرار دهند رضا پهلوی در حساب توییتری خود بنا به غریزه شاهزادگی و به واسطه پدر بزرگ و پدرشان از بچه های خوب سپاه دفاع کرده است!
پیشتر نیز جناب رضا پهلوی، فداکاری «نیروهای تروریستی سپاه پاسداران» را دیده و در ماجرای به هلاکت رسیدن «قاسم سلیمانی» سکوت را ترجیح دادند و بقول معروف سکوت سرشار از ناگفته هاست!
اما جالب اینجاست که ایشان جنایات غیر انسانی سپاه تروریستی علیه ملل جغرافیای ایران را در این چهل و چهار سال نادیده گرفته است و این همه قتل و جنایت علیه ملت الاحواز(اهواز) و دیگر ملل جغرافیای ایران اعم از کورد،بلوچ، تورک و… نمی بیند. و موضع حمایت از سپاه تروریست را اتخاذ می کند.
موضع سلطنت طلبان در رابطه با سپاه تروریستی پاسداران را میتوان از دو جنبه بررسی کرد. یک جنبه مرتبط با «استراتژی» و «پایه های اعتقادی» سلطنت طلبان و دوم از نظر «رفتارهای سیاسی» و «تاکتیکی» آنها.
وجه اول همان استراتژی و پایه های اعتقادی سلطنت طلبان است که اصول اول شان قداست «خاک» و «میهن» و «قدرت» است، خاک و میهنی که توسط حکومت تهران تحت مرزهای جغرافیای ایران با نام «ایران کنونی» تسخیر شده است.
و از این رو سلطنت طلبان معتقدند، تلاش سپاه پاسداران، به دلیل نفوذ در خاور میانه (به صورت مسلح کردن شبه نظامیانش در عراق و سوریه و لبنان)، قدتمند ساختن حکومت فارس ها علیه ملل غیر فارس و محافطت از تمامیت ارضی تحت سیطره حکومت مرکزی در تهران بایدمورد حمایت و تقدیر واقع شود. به همین دلیل در دیدگاه ناسیونالیستی سلطنت طلبان، سپاه تروریستی پاسداران در جایگاهی مثبت و قابل حمایت قرار می گیرد.
سلطنت طلبها به دلیل آنکه عِرق ملی« فارسی» و دفاع از «میهن ایران» (بدون در نظر گرفتن جایگاهی برای ملل غیر فارس) در سیاستهای حکومت آخوندی تهران برجسته شده است همفکر و همراستا با آنها بودند، لذا سلطنت طلبان از جنبه «استراتژی» و «پایه های اعتقادی» در کنار حکومت آخوندی تهران قرار میگیرند، حتی در هنگامی که تنش حکومت آخوندی تهران با آمریکا بالا میگیرد، شاهد برخورد حمایت آمیز نیروهای سلطنت طلب از حکومت آخوندی تهران هستیم.
در وجه دوم یعنی رفتارهای «سیاسی» و «تاکتیکی»، دفاع از سپاه پاسداران و یا سکوت درباره مرگ قاسم سلیمانی از جانب نیروهای سلطنت امر عجیب و غیره منتظرهای نیست. از همین رو در جریان خیزش آبان 1398، که جنایات حکومت آخوندی علیه ملل جغرافیای ایران از جمله کشتار تروریستی شهروندان الاحوازی(اهوازی) موسوم به کشتار نیزارهای معشور و کشتار و شکنجه مردم عرب در زندان های شیبان بر همه برملا شده است و همه علیه این جنایات وجشیانه سپاه اعتراض کردند، اما رضا پهلوی گزچه ظاهرا جنایات سپاه تروریستی حکومت تهران را محکوم کرده بود ولی در آن بحبوحه نیز علیه سپاه پاسداران مواضع تندی نگرفت.
او در پیامی اعلام کرد که سپاهیان، سران و فرماندهان کشوری و لشکری، سیاستمداران دانا و امثالهم باید به گرد ایشان جمع شوند و نگذارند مملکت دچار هرج و مرج بشود!
طبعا نیز وقتی قاسم سلیمانی به هلاکت رسید، «رضا پهلوی» نمیتوانست همچون هر انسان آزاده دیگری علیه این جنایتکار سپاهی موضع بگیرد، و علیه آن جلاد حرفی بزند.
چرا که از یکسو می بایست سپاه پاسداران را از خود دور نکند و توجه فرماندهان لشکری و کشوری را بخود جلب کند و از طرف دیگر نمیتوانست صریحا از سلیمانی که او را بعنوان قاتل مردم جغرافیای ایران و کل منطقه میشناسند، دفاع کند، بنابرین سکوت پیشه کرد. اما دیگر سلطنت طلبان، همچون اردشیر زاهدی که این ملاحظات سیاسی تاکتیکی رضا پهلوی را نداشتند، صریحا و ایدئولوژیک به ستایش « قاسم سلیمانی» پرداختند.
برخورد سلطنت طلبان به کشته شدن قاسم سلیمانی و دفاع از نیروهای تروریستی سپاه پاسداران بار دیگر تقابل آنها با خواستها و اهداف ملل غیر فارس جغرافیای ایران را نشان میدهد.
شعارهای کوبنده ملل غیر فارس اعم از بلوچها، کوردها و عربهای الاحواز(اهواز) و تورکها و.. که در خیابانها علیه سپاه پاسداران، بسیجیها و کل فرماندهان لشکری و کشوری مورد حمایت جناب پهلوی شعار میدهند و عکسهای قاسم سلیمانی را به آتش میکشند پاسخ در خوری به سلطنت طلبان است که گفتند: « نه شاه می خواهیم، نه رهبر مرگ بر ستمگر»
در طول این چهل و اندی سال از دهان سلطنت طلبان کسی نشنیده است که بگوید رفاه، آزادی و احترام به ملل جغرافیای ایران اعم از عرب الاحوازی(اهوازی)، تورک، کورد، بلوچ و . . که تحت لوای حکومت مرکزی تهران قتلعام میشوند چگونه تضمین میشود.
کجا و در چه زمانی رضا پهلوی ضمانت داده است که فردا ( گیرم که قدرت در انحصار یک گروه یا فرد نباشد) دستگاههای مخوف امنیتی و نظامی سپاه نروریستی پاسداران به شکل دیگری ظاهر نشوند؟
به فرض محال که ایشان بقدرت برسند، بچه های «خوب سپاه و ارتش» برای حفاظت از مرزهای تحت سیطره حکومت تهران، سلاحهایشان را به روی سینه ملل غیر فارس جغرافیای ایران نشانه خواهند گرفت چنانکه تجربه دردناک تاریخ دور و نزدیک آن را ثبت کرده است.
همانطور که از همان روزهای اول ظهور حکومت آخوندی تهران، با اتکا به ارتش دست نخورده شاهنشاهی و نیروهای امنیتی ساواک با نام جدید سپاه پاسداران بر بستر فرمان خمینی در مناطق غیر فارس از جمله الاحواز(اهواز)، کوردستان، بلوچستان و …. ایجاد فضای جنگ و درگیری نظامی علیه ملل جغرافیای ایران از هرجنایتی فروگزار نکردند تا از این طریق به شور و اشتیاق ملل غیر فارس برای آنچه که بخاطرش قیام و انقلاب کرده بودند، یعنی آزادی و حق تعیین و تکلیف سرنوشت خویش پایان دهند.