چگونه حکومت تهران از چاله «گشت ارشاد» به چاه «طرح نور» افتاد؟
برخی از راههای مطرح شده در ارتباط با رعایت حجاب، مصداق اعلای از چاله به چاه افتادن است. تجربه گشت ارشاد خیابانی با پیشنهادهایی که مخاطرهآمیزترند، تکرار شد!
آنهایی که تنِ بخشی از تجمعکنندگان درباره حجاب در قم «لباس نظامی» پوشاندند، حتما در ابتدا کلی ذوق کردهاند که ابتکارشان چقدر بازتاب رسانهای داشته و دیده شده است. اما وضعیتی که به مرور برای بانیان این کار آشکار میشود این است که چنین کاری (پوشیدن لباس جنگ) در تجمعی برای حمایت از رفتار نیروی انتظامی انجام شده است! جنگ و درگیری نظامی در عملیات نیروی انتظامی اولویت آخر است در حالی که در عملیاتهای نظامی اولویت اول است و پرهیز از آن جرم است.
به این ترتیب پوشیدن این لباس، دو معنا بیشتر ندارد: ۱- نیروی انتظامی صاحب صلاحیت در این موضوع نیست. ۲- دعوت نیروی انتظامی به رفتاری مغایر با وظیفهاش (اعمال رفتار نظامی) و درخواست اعمال رفتارهای خشونتآمیزی که این نیرو، عاملان آن را خاطی میداند!
نکته بعدی مهمتر است: این افراد اگر واقعا معتقد به شرایط جنگی و حمله نظامی به مخالفان نظر خود هستند، پس چرا جنگ را شروع نمیکنند؟! اینجا که غزه نیست که بهانه بستن راه وجود داشته باشد.
افرادی که چنین لباسهایی را به تن این افراد پوشاندهاند، میدانند که فقط اجازه مانور چنین کاری وجود دارد و هیچ عاقلی در مجموعه قدرت یک لحظه هم به جنگ داخلی فکر نمیکند. این را مردم هم میدانند. شاید تنها کسانی که توهم امکان جنگ را دارند همان بندگان خدایی باشد که این لباس را تن کردهاند و احساس دلاوری قبل از عملیات دارند.
به این ترتیب دیگران آنها را به شکل دونکیشوتهایی قابل ترحم میبینند که درک درستی از واقعیت و شرایط اجتماعی ندارند. نتیجه اینکه کاری که قرار بود پیام «قدرتنمایی» را ارسال کند، پیامی کاملا عکس آن را مخابره میکند!
این موضوع، همان چیزی است که باعث میشود به مرور صاحبان آن ابتکار (پوشاندن لباس جنگ به تجمعکنندگان) و حامیانشان بفهمند که چه اشتباه بزرگی کردهاند و ذوق و شوقشان به پشیمانی و تلاش برای پاک کردن آثار کارشان تبدیل شود. برداشتن عکسهای موردتوجه قرار گرفته این تجمع از خبرگزاریها تازه مرحله اول این پشیمانی است.
نویسنده : محفوظ