اخبارمقالات

چوپان دروغگو؛ حکمرانی وارونه در حکومت تهران

پس از چهار دهه و اندی زیستن زیر سلطه حکومتی که واژه حقیقت را به بازی گرفته، دیگر کمتر کسی است که حرف‌های مقامات رسمی را بدون برعکس کردن معنای آن باور کند. حکمرانی حکومت تهران، به روایتی غم‌انگیز از قصه معروف چوپان دروغگو بدل شده است؛ با این تفاوت که این‌بار نه گوسفندان، بلکه حقیقت، معیشت و جان میلیون‌ها انسان بازیچه شده‌اند.

وقتی حکومت با اطمینان اعلام می‌کند که «تورم نداریم»، مردم ناخودآگاه سفره‌های خالی‌شان را مرور می‌کنند و می‌دانند که باید آماده موج جدید گرانی باشند. وقتی می‌گویند «هیچ‌کس به خاطر انتقاد از رهبری بازداشت نمی‌شود»، تجربه اجتماعی و حافظه جمعی فوراً هشدار می‌دهند: “مراقب باش، خطر نزدیک است.” و آن‌گاه که از «اقتدار نظامی» برای نابودی تل‌آویو و حیفا سخن می‌گویند، مردم به یاد پهپادهایی می‌افتند که یا روی زمین سقوط کرده‌اند یا با سامانه‌های دفاعی غرب و اسرائیل شکار شده‌اند.

این وارونگی گفتار سیاسی، نه از امروز، که از ابتدای شکل‌گیری این نظام ریشه دوانده است. زمانی که مقامات با صدای بلند فریاد می‌زدند: «ما با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم»، همه می‌دانستند که پشت پرده، پیام‌ها در حال رد و بدل شدن است و تخفیف‌ها و امتیازها در راه‌اند. اکنون دیگر این وارونگی به جایی رسیده که وقتی مسئولان می‌گویند، «مذاکره فقط غیرمستقیم»، مخاطب می‌داند، گفت‌وگوهای مستقیم و چهره به چهره مدت‌هاست در جریان است.

اما موضوع فراتر از مذاکره و سیاست خارجی است. بحران اصلی، از دست رفتن اعتماد عمومی به هرآن‌چیزی است که از سوی حاکمیت اعلام می‌شود. یک جامعه وقتی مجبور شود برای رسیدن به واقعیت، همیشه گفته‌های حکومت را وارونه کند، در حقیقت، دیگر هیچ سازوکاری برای ارتباط میان دولت و ملت باقی نمانده است.

در چنین وضعیتی، تنها روزنه‌های امید، رسانه‌های آزاد، شبکه‌های اجتماعی و صدای رسانه‌های جهانی هستند که حقیقت را بازتاب می‌دهند. جای تأسف است که برای دانستن حقیقت در مورد وضعیت اقتصادی، سیاسی یا حتی اجتماعی خود، باید منتظر اظهارات یک دیپلمات خارجی، یک خبرنگار غربی یا یک افشاگر باشیم.

شاید خوش‌شانس بوده‌ایم که مسئولان حکومت تهراندست‌کم درباره ارزش غذایی مواد مصرفی مردم نظر نمی‌دهند! اگرنه، شاید تا امروز نه از نان خبری بود و نه از رمقی برای ادامه زندگی.

و با این حال، ایران هنوز ایستاده است؛ نه به مدد حکومت، بلکه به پشتوانه ملتی که با دروغ‌ها، سانسورها و تحقیرها روز را به شب رسانده، و هنوز با امیدی که شاید همین صداقت رسانه‌ای جهانی به آن بخشیده، زندگی می‌کند.

سعیده بندر

موضوعات ذات صلة

دکمه بازگشت به بالا