
چرا نامه ترامپ از طریق امارات، مالک جزایر سه گانه به حکومت تهران رسید؟
نامه دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، که از طریق امارات به تهران ارسال شد، پیامهای مهمی در دل خود دارد. این نامه در شرایطی به دست مقامات تهران رسیده است که جامعه بینالمللی، از جمله اتحادیه اروپا، چین و روسیه، به وضوح از مالکیت امارات بر جزایر سهگانه حمایت کردهاند. این رویداد نهتنها نشانهای از انزوای دیپلماتیک حکومت تهران است، بلکه نشان میدهد چگونه پرونده تمامیت ارضی جغرافیای ایران به ابزاری برای فشار جهانی تبدیل شده است.
امارات؛ یک واسطه یا مجری فشار بینالمللی؟
انتخاب امارات به عنوان مسیر ارسال این نامه، سه مفهوم اساسی را دربر دارد:
-
مشروعیتبخشی به مالکیت امارات بر جزایر سه گانه:
امارات، با حمایت شورای همکاری خلیج، تلاش میکند تا مالکیت خود بر جزایر سهگانه را به مسئلهای بینالمللی تبدیل کند. ارسال این نامه از مسیر ابوظبی، مهر تأییدی بر وزن دیپلماتیک این کشور در برابر حکومت تهران محسوب میشود. -
تحقیر هدفمند حکومت تهران:
ارسال نامه از طریق کشوری که خود را صاحب بخشهایی از جغرافیای ایران است، نشانهای از نوعی «تحقیر برنامهریزیشده» است. این اقدام به معنای این است که حتی در مسیرهای دیپلماتیک، حکومت تهران مجبور به پذیرش میانجیگری کشوری است که مدعی خاکشض در جغرافیای ایران است. -
تقویت محور منطقهای علیه تهران:
امارات به همراه عربستان و اسرائیل، به مرکز ثقل یک محور ضدایرانی در خاورمیانه تبدیل شدهاند. ارسال نامه ترامپ از این مسیر، نشانگر تأیید ضمنی این ائتلاف توسط آمریکا و تقویت بیشتر محاصره منطقهای حکومت تهران است.
نقش قدرتهای جهانی؛ تغییر معادله قدرت در خلیج
حمایت اتحادیه اروپا، چین و روسیه از قطعنامه شورای همکاری خلیج، بیانگر تغییر در الگوی روابط قدرتهای بزرگ با حکومت تهران است.
- اتحادیه اروپا: رای مثبت این اتحادیه به قطعنامه شورای همکاری، نشان میدهد که منافع اقتصادی با امارات و عربستان، بر حمایت از تمامیت ارضی جغرافیای ایران اولویت یافته است.
- چین و روسیه: برخلاف ادعاهای تهران مبنی بر شراکت استراتژیک، این دو کشور با حمایت از قطعنامه، نشان دادند که اولویت اصلیشان حفظ روابط اقتصادی با دولتهای عربی حوزه خلیج است.
- تلاش برای بینالمللیسازی اختلافات مرزی: تصویب قطعنامهها علیه ایران، زمینهساز مداخلات نظامی و تحریمهای جدید علیه تهران است.
شکست مطلق دیپلماسی حکومت تهران
حکومت تهران نهتنها در جلوگیری از این موج ضدایرانی ناکام بوده، بلکه سیاستهای نادرست آن، روند انزوا را تسریع کرده است.
- مدیریت بحرانهای منطقهای: سیاستهای تهاجمی در سوریه، یمن و عراق، به جای تقویت جایگاه ایران، باعث تضعیف آن شده است.
- عدم اقدام حقوقی: در حالی که امارات با همراهی شورای همکاری خلیج، پرونده جزایر را در مجامع جهانی مطرح میکند، حکومت تهران هیچ اقدام مؤثر دیپلماتیک برای مقابله با این ادعاها انجام نداده است.
- وابستگی به متحدان غیرقابلاعتماد: روسیه و چین، برخلاف شعارهای تهران، بارها در بزنگاههای حساس، منافع اقتصادی خود را بر حمایت از حکومت تهران ترجیح دادهاند.
ارسال نامه ترامپ از طریق امارات، تنها یک اقدام تشریفاتی نیست؛ بلکه نشانهای از روند جدیدی در سیاست جهانی علیه حکومت تهران است. در حالی که حکومت تهران درگیر بحرانهای داخلی و سرکوب اعتراضات مردمی است، قدرتهای جهانی و کشورهای عربی در حال بازتعریف نقش تهران در منطقه هستند. اگر حکومت تهران نتواند سیاست خارجی خود را بازنگری کند، آیندهای دشوارتر در انتظار آن خواهد بود.
برگرفته از مقاله حمید آصفی و همکاران