
چرا حکومت تهران از غزه در آتش، نفع سیاسی میبرد؟
در حالی که غزه برای ماهها زیر شدیدترین بمبارانهای اسرائیل قرار دارد و بحران انسانی هر روز ابعاد تازهتری مییابد، حکومت تهران همچنان با شعارهای تکراری و بیعمل از «دلسوزی» برای مردم فلسطین سخن میگوید، اما در عمل هیچ گامی برای توقف این جنایتها برنداشته است. این تناقض، بار دیگر ماهیت استفادهابزاری حکومت تهران از مسئله فلسطین را آشکار میسازد.
فلسطین؛ ابزاری در ویترین ایدئولوژیک نظام
رهبر حکومت تهران ، علی خامنهای، بارها در سخنرانیهای خود ادعای حمایت از مردم فلسطین را تکرار کرده، اما این حمایت در بهترین حالت، محدود به شعار و صدور بیانیههای نمادین بوده است. اگر واقعاً دغدغه مردم غزه برای حکومت تهران جدی بود، این حکومت میتوانست در مذاکرات متعدد خود با کشورهای غربی – بهویژه آمریکا – از اهرمهایی چون توافق هستهای برای فشار به اسرائیل و توقف بمباران غزه بهره ببرد.
برای مثال، پیشنهاد سادهای مانند: «ما در ازای توقف حملات اسرائیل و بازسازی غزه، تعهدات هستهای را اجرا میکنیم» هرگز از زبان مقامات حکومت تهران شنیده نشده است. چرا؟ چون مردم فلسطین برای این حکومت نه یک اولویت انسانی، بلکه یک ابزار تبلیغاتی و ایدئولوژیک برای مشروعیتسازی در داخل و نفوذ منطقهای است.
از زمانی که دور تازهای از مذاکرات هستهای و رایزنیهای پشتپرده میان تهران و غرب آغاز شده، «غزه» تقریباً از صفحات رسانههای حکومتی کنار گذاشته شده است. تصویری که نشان میدهد حتی پوشش خبری بحران انسانی غزه هم برای حکومت تهران صرفاً ابزاری برای امتیازگیری در مواقع خاص است. وقتی منافع سیاسی در جای دیگری تأمین شود، دیگر نه خبری از “مقاومت” هست، نه از “آرمان فلسطین”.
حکومت تهران در منطقه، بیش از آنکه دغدغهی حقوق بشر یا رهایی مردم فلسطین را داشته باشد، بهدنبال توسعه محور نفوذ خود در قالب گروههای شبهنظامی نیابتی است. حماس برای تهران، در وهله اول یک ابزار فشار علیه اسرائیل و غرب است، نه یک شریک انسانی در مسیر رهایی مردم فلسطین. به همین دلیل نیز حتی وقتی مردم غزه قربانی تصمیمات نظامی حماس میشوند، حکومت تهران هرگز نقدی به آن وارد نمیکند؛ چون منافع خود را در حمایت بیچونوچرا میبیند، نه در حل بحران.
اگر علی خامنهای واقعاً نگران مردم فلسطین بود، از جایگاه خود برای مذاکره و توقف جنگ استفاده میکرد، نه صرفاً برای صدور بیانیههای شعاری. اما اکنون که میتوانست در مقابل غرب، از ابزار دیپلماتیک برای پایاندادن به بحران غزه استفاده کند، ترجیح داده سکوت کند. چون «غزه در آتش» برای او، ابزار بهتری برای تبلیغات است تا «غزه در صلح».