
پیکر نوجوان بلوچ، ۲۸ روز پس از بازداشت؛ «گلوله از پشت سر» پاسخ حکومت به فقر و سوختبری
مرگ مشکوک یک نوجوان ۱۵ ساله بلوچ، بار دیگر چهره بیرحم و ضدبشری دستگاه امنیتی حکومت تهران را در مناطق تحت ستمی چون بلوچستان آشکار کرد.
پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۴، پیکر بیجان و در حال تجزیه «عیسی نظری»، نوجوان بلوچ اهل منطقه کلهگان، پس از ۲۸ روز بیخبری، در منطقهای مینگذاریشده و ممنوعه در اطراف روستای فهره از توابع شهرستان گلشن پیدا شد؛ منطقهای که تنها نیروهای نظامی حکومت تهرانبه آن دسترسی دارند.
عیسی نظری، نوجوانی ۱۵ ساله بود که در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، هنگام حمل سوخت با چند رأس قاطر برای تأمین معاش خانواده، توسط مأموران پاسگاه مرزی فهره بازداشت شد. خانوادهاش در روزهای اولیه، بازداشت او را از سوی نیروهای امنیتی تأیید گرفتند، اما پس از آن، مأموران بهکل منکر هرگونه نگهداری و بازداشت شدند.
گفته می شود تماس تلفنی ناشناس خانواده نظری را به محلی در کوهستانهای اطراف روستای فهره کشاند. آنجا، جسد بهشدت متلاشیشده عیسی، با آثار گلولهای در پشت سر، در میان زمینهای مینگذاریشده کشف شد. کالبدشکافی اولیه در پزشکی قانونی سراوان و سپس در زاهدان، اصابت گلوله از پشت سر را علت مرگ اعلام کرده است.
آیا گلولهای در پشت سر این نوجوان، پاسخی است که حکومت تهران برای حل بحران فقر، سوختبری و تبعیض ساختاری در بلوچستان یافته است؟
سکوت مرگبار نهادهای قضایی و امنیتی در برابر این جنایت، نه اولینبار است و نه آخرینبار خواهد بود؛ مادامی که سرزمینهای حاشیهنشین، میدان تمرین خشونت بیپاسخ حکومت تهرانباقی بمانند.
کشته شدن نوجوانان در مرزها، استفاده از بازداشتگاههای بدون نظارت، پنهانکاری در مورد وضعیت بازداشتیها و دروغگویی سازمانیافته نیروهای نظامی، نشانههای یک نظام فاشیستی است که جان انسانها، بهویژه از اقلیتهای قومی، برایش بیارزش است.
آیا نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر، به سکوت در برابر قتل عیسی نظری ادامه خواهند داد؟ آیا سازمان ملل و گزارشگران ویژه، به این چرخه قتلهای هدفمند در بلوچستان توجهی خواهند کرد؟