پیام سرشار از امید زندانی سیاسی الاحوازی( اهوازی) با وجود 11 سال زندان بدون مرخصی
گزارش ها حاکی است محمدعلی عمورینژاد، زندانی سیاسی و فعال دانشجوئی عرب الاحوازی( اهوازی) که یازده سال است بدون مرخصی در زندان شیبان اهواز حکم حبس ابد خود را میگذراند، طی پیامی صوتی وکیل خود «مصطفی نیلی» که تازه از زندان آزاد شده، خطاب قرار داده است.
محمدعلی عمورینژاد،فعال مدنی عرب الاحوازی( اهوازی) ، با وجود گذراندن 11 سال حبس و بیماری جسمی،که همچنان از امکان مرخصی محروم مانده، یک وبلاگ نويس، مهندس منابع طبيعی (شيلات و آبزيان ) فعال دانشجويی، يکی از موسسان نشريه فرهنگی «التراث» در دانشگاه صنعتی اصفهان و از موسسان موسسه فرهنگی «الحوار» به معنای «گفتگو» است که دادگاه انقلاب حکومت تهران وی را ابتدا به اعدام محکوم کرد و این حکم بعدها به حبس ابد تقلیل یافت.
عمورینژاد در نامه خود که در سایت «کلمه» منتشر شده است، نوشته: «هیچ امیدی نیست بشه اعاده دادرسی را در دیوان عالی کشور پیش برد!». این جملات من بود خطاب به آقای نیلی در اولین مکالمه تلفنی که طی آن چند دلیلِ سرهمکرده خود را مایوسانه مطرح کردم… چقدر این طرز نگاهم موضوع را برای ایشان سخت کرد؛ مطمئناً نه از لحاظ قضائی، بلکه ازین جهت که بتواند امیدی در درونم بیدار کند. پس با حرفهایی از آینده و امکانهای پیشرو در جهت تغییر وضع موجود و همچنین مسئولینی که گاه ممکن است حرفهای ما را در سیستم قضائی بشنوند، استراتژی زیبائی را پیش گرفتند و انصافاً موفق نیز بودند در احیای امید دوبارهی من زندانی…».
محمدعلی عمورینژاد، در ادامه نوشته است: «نتیجه اخلاقی؛ بایستی از همه کسانی بگوئیم که اکنون و در همین لحظه رنج میکشند و زبان گویای آنها باشیم. بایستی امیدی حتی اگر شده ناچیز در دل هر انسان ستمدیدهای در هر کجای این کره خاکی بیدار کنیم. امید همانند دانههای بذر در جاهای تاریک، تک و تنها نیز ریشه میدواند و رشد میکند. این درس اخلاقیِ آقای نیلی بود و حالا که درگیر زندان شده بودند و مدتی طولانی را در سلولهای بیروحِ انفرادی صبورانه و شجاعانه تحمل نمودند، ابتدا بازگشتشان را به ایشان و خانوادۀ محترمشان و جامعۀ بزرگی که مشتاقانه این لحظات را انتظار میکشیدند، تبریک میگویم و امیدوارم که سالم و سرحال باشند. و در آخر، از اینکه سخاوتمندانه امیدهایشان را با من به اشتراک گذاشتند، متشکر باشم و با تمام افتخار این چند سطرِ دستنوشته و این احساساتِ بیم وامیدِ برافروخته را صمیمانه با ایشان به اشتراک میگذارم.»