
پیام بمبافکنهای بی-۲ به تهران؛ قدرتنمایی یا پیشدرآمد یک درگیری نظامی؟
استقرار اخیر بمبافکنهای رادارگریز بی-۲ آمریکا در جزیره دیگو گارسیا، تنها سلاحهایی که قادر به حمل و پرتاب بمبهای نفوذگر ۳۰ هزار پوندی هستند، زنگ خطری استراتژیک برای تهران به صدا درآورده است. این اقدام ایالات متحده، نه صرفاً یک جابهجایی نظامی، بلکه پیامی بیپرده و تهدیدآمیز درباره آنچه در صورت شکست دیپلماسی هستهای ممکن است رخ دهد، تعبیر میشود.
واشینگتن و تلآویو در موضع حمله؛ دیپلماسی در سایه تهدید نظامی
هشدار صریح دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا مبنی بر اینکه «اگر توافقی صورت نگیرد، بمباران خواهیم کرد»، در کنار تهدیدات مکرر مقامات اسرائیلی، نشان میدهد که ائتلافی غیررسمی اما مصمم میان واشینگتن و تلآویو در حال شکلگیری است که هدف نهایی آن، نه تنها مهار برنامه هستهای جمهوری اسلامی، بلکه ایجاد موازنهی بازدارندگی از طریق فشار نظامی آشکار است.
اسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، بهصراحت اعلام کرده که ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری در برابر حمله به تأسیسات هستهایاش آسیبپذیر است—نشانهای از آمادگی عملیاتی این کشور برای اقدام نظامی در صورت لزوم.
تهدیدات نظامی؛ ضربه یا عقبگرد موقت؟
با وجود این فضای تهدیدآمیز، تحلیلگران نظامی و هستهای بر این باورند که حمله نظامی، هرچند با قدرت تخریبی بالا، تنها میتواند روند برنامه هستهای را موقتاً به تعویق بیندازد. به گفته «جاستین برانک»، پژوهشگر ارشد مؤسسه خدمات سلطنتی بریتانیا، تا زمانی که تغییر ساختاری در حاکمیت حکومت تهرانصورت نگیرد، حمله نظامی قادر به پایان دادن به مسیر هستهای تهران نخواهد بود.
به عبارت دیگر، حمله نظامی بهتنهایی نمیتواند دانش بومی، زیرساختهای فکری و اراده سیاسی حکومت تهرانبرای ادامه پروژه هستهای را از بین ببرد. حتی اگر تأسیسات فیزیکی مانند نطنز یا فوردو نابود شوند، اطلاعات علمی و نیروی انسانی متخصص همچنان باقی میمانند.
زمان گریز هستهای؛ عنصر کلیدی در محاسبات غرب
اصطلاح «زمان گریز» که به فاصله زمانی تولید مواد شکافتپذیر کافی برای ساخت بمب اطلاق میشود، در مورد ایران اکنون چند روز تا چند هفته برآورد شده است. این عدد، جامعه بینالمللی را در شرایطی بحرانی قرار داده؛ جایی که هر روز تعلل در توافق، به معنی نزدیکتر شدن تهران به آستانه هستهای است.
در این شرایط، بمبافکنهای بی-۲ نه فقط نماد توان نظامی، بلکه ابزار ژئوپلیتیکی اعمال فشار بر تهران هستند. این بمبافکنها تنها حامل بمبهایی هستند که میتوانند از عهده نابودی تأسیسات سخت و مستحکم در عمق زمین مانند سایتهای نطنز و فوردو برآیند—توانی که اسرائیل فاقد آن است.
دیپلماسی در آستانه جنگ؟
در حالی که سایه تهدید نظامی بر سر تهران سنگینی میکند، فرصت برای بازگشت به میز مذاکره رو به پایان است. نه واشینگتن و نه تلآویو نشان ندادهاند که در صورت شکست مسیر دیپلماتیک، گزینه نظامی را کنار گذاشتهاند. در چنین فضایی، دیپلماسی صرفاً در حاشیه آتش و باروت معنا مییابد.
آنچه روشن است، این است که حکومت تهراناکنون با فشار فزایندهای از سوی غرب و متحدانش روبهروست—فشاری که ممکن است سرنوشت برنامه هستهای ایران، و شاید فراتر از آن، نظم امنیتی منطقه را برای سالهای آینده شکل دهد.