پیامدهای منفی آموزش مذهبی اجباری در جغرافیای ایران؛ از دوگانگی شخصیتی تا بهرهبرداری سیاسی
آموزش مذهبی اجباری به کودکان در نظام حکومتی تهران، با پیامدهای منفی شخصیتی و اجتماعی قابل توجهی همراه است.
این شیوه تربیتی که بهطور یکجانبه و بدون انتخاب آزاد به کودکان تحمیل میشود، نهتنها تفکر خلاق و انتقادی آنها را محدود میکند، بلکه منجر به دوگانگی شخصیتی میشود؛ وضعیتی که در آن کودکان در مقابل خانواده، جامعه، و حکومت تهران رفتارهای متفاوتی نشان میدهند.
در بُعد اجتماعی، این نوع آموزش به تقویت تعصبات مذهبی و تشدید تبعیضها دامن میزند. کودکان از سنین پایین با دیدگاههایی خاص و بدون آشنایی با تفاوتهای فرهنگی و دینی تربیت میشوند که نتیجه آن رشد بیاعتمادی اجتماعی، عدم تحمل و حتی خشونت در جامعه است.
علاوه بر این، آموزش مذهبی اجباری ابزاری سیاسی برای حکومت تهران است که هدف اصلی آن ایجاد حمایتهای سطحی و ناآگاهانه از سیاستهای حکومتی و ترویج ایدئولوژی خاصی است. این رویکرد، جامعهای منسجم اما فاقد تنوع فکری و آزادی انتخاب را در پی دارد.
این سیاستهای تربیتی و آموزشی، نهتنها مانع رشد فکری و اجتماعی کودکان میشود، بلکه در بلندمدت، زمینهساز چالشهای جدی برای جامعه خواهد بود.