مرثیه ای برای آبادان؛حرف های درگوشی معتبر از اخبار رسمی
آبادان یک خصلت عجیبی دارد، آن هم اینکه شایعهها و حرفهای درگوشی در این شهر اعتبار بیشتری از خبرهای رسمی دارند. چرا؟ چون بزرگترین لاپوشانیها در این شهر صورت میگیرد.
مثلا حرف های درگوشی در مورد نقش حسین عبدالباقی در انتخاب شدن نماینده مجلس، اعضای شورای شهر و سایر مناسب انتخابی زمینه ای برای تصاحب و تملک صاحب منصبان انتسابی بود.
در ظاهر قضیه او هیچ نقشی در هیچ چیزی نداشت اما در پشت پرده همه چیز به او ختم میشد. مردی که در قواره و اندازه جایگاهش تا پیش از ظهر دوم خرداد نبود اما قواعد یک بازی کثیف، تکراری و کلیشهای در آبادان، خوزستان و ایران را بلد بود: نزدیک شدن به منابع قدرت، وامدار کردن منابع قدرت و بهرهبرداری از منابع قدرت.
اما یکی از فوتهای کوزهگری “حاج حسین” فربه تر شدن از منابع قدرت بود. اگر روزی همنشین عضو شورا و نماینده حقیر یک شهر یا فرماندار و شهردار بود در گام دوم به بالادست آنها رسید. حالا نوبت استاندار و فرمانده کل و مدیران کل استانی میرسید. قدم بعدی ابعاد کشوری بود. از یک سو پریدن روی سن جشنوارهای کشوری با لوح و تندیس و حمایل، از طرف دیگر مجیزگویی امثال دکتر انوشه.
حسین عبدالباقی در تقسیمبندی اشکال ماده در واقع مایع است. شکلپذیری خوبی دارد و از ظرفی به ظرف دیگر منتقل میشود. اگر روزی دمخور مختار و جنامی و شیرازی بود، بعدش با شریعتی و زمانی فالوده خورد. او مصداق واقعی ابنالوقت بودن است و پله پله بالا رفتن. در عین حال غافل از ادبیات فارسی که:
لاجرم آن کس که بالاتر نشست
استخوانش سختتر خواهد شکست…
نویسنده : هدی کریمی صدر
خرداد خونین آبادان