
در حالیکه دونالد ترامپ تلاش دارد از خود چهرهای صلحطلب در جنگ اوکراین بسازد، رد قاطعانه «پیشنهاد نهایی» آمریکا توسط ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین، نشانهای از عمق شکاف سیاسی و ارزشی میان کییف و واشنگتن در دوره جدید است.
زلنسکی در واکنشی سریع و صریح، این پیشنهاد را «خلاف قانون اساسی» اوکراین خواند و تأکید کرد که کریمه بخش جداییناپذیر از خاک اوکراین است و هیچ گفتوگویی بر سر واگذاری آن با روسیه مطرح نیست. اظهارات او نهتنها واکنش تند ترامپ را در پی داشت، بلکه نشان داد صلح پیشنهادی آمریکا، بیش از آنکه راهحلی برای توقف جنگ باشد، تحمیل یک شکست دیپلماتیک و سرزمینی به کییف است.
بر اساس گزارشها، «پیشنهاد نهایی» ترامپ شامل سه بند کلیدی است:
۱. پذیرش کریمه به عنوان بخشی از خاک روسیه،
۲. پذیرش کنترل غیررسمی روسیه بر مناطق اشغالی در شرق و جنوب اوکراین،
۳. محرومسازی دائمی اوکراین از پیوستن به ناتو.
این مفاد، اگرچه در ظاهر طرحی برای پایان درگیری است، در عمل میتواند ساختار امنیتی اروپا را دگرگون کرده و اصول تمامیت ارضی را تضعیف کند. به گفته تحلیلگران، چنین پیشنهادی در حقیقت تثبیت دستاوردهای نظامی روسیه از مسیر دیپلماتیک است و از منظر کیف، به معنای تسلیم رسمی در برابر فشارهای کرملین خواهد بود.
ترامپ در پاسخ، زلنسکی را فاقد «برگ برنده» خوانده و اظهارات او را «تحریکآمیز» توصیف کرده است. او با بازخوانی تاریخی کریمه، تلاش کرده فقدان اقدام نظامی اوکراین در سال ۲۰۱۴ را توجیهی برای وضعیت فعلی بداند. این موضع، هرچند از منظر داخلی آمریکا میتواند حمایت بخشی از رأیدهندگان ضدجنگ را جلب کند، اما در سطح بینالمللی تصویری از یک آمریکا غیرمتعهد به اصول دموکراسی و حقوق بینالملل ترسیم میکند.
جمله نهایی ترامپ مبنی بر اینکه میخواهد «هفتهای جان پنج هزار سرباز روس و اوکراینی را نجات دهد»، تلاشی است برای بازنمایی خود به عنوان ناجی انسانی، نه متحد سیاسی. اما این در حالیست که پیشنهاد او، تبعات بلندمدتی برای آینده اوکراین، شرق اروپا و نظم بینالمللی خواهد داشت.
در شرایطی که اوکراین با فرسایش نظامی، فشار اقتصادی و کاهش کمکهای غربی مواجه است، مخالفت زلنسکی با این پیشنهاد ممکن است در نگاه برخی یک قمار پرریسک بهنظر برسد. اما برای زلنسکی، این موضعگیری بیش از آنکه صرفاً سیاسی باشد، برآمده از اجماع ملی و قانونیست که حاکمیت بر کریمه و مناطق شرقی را غیرقابل مذاکره میداند.
این رویکرد، اگرچه ممکن است روند جنگ را طولانیتر کند، اما نشاندهنده استقلال تصمیمگیری اوکراین در برابر بازی بزرگ قدرتهاست.
ناقشه میان ترامپ و زلنسکی تنها درباره یک سند دیپلماتیک نیست؛ این تقابل نمادین از تعارض بنیادین میان رویکرد معاملهگرانه قدرتهای بزرگ و مقاومت مشروع دولتهای تحت اشغال سخن میگوید.
در حالیکه ترامپ تلاش میکند بهنام صلح، نظم جدیدی را در منطقه تحمیل کند، زلنسکی بر اصولی پافشاری میکند که فراتر از ژئوپلتیک، ریشه در هویت و قانونمداری اوکراین دارد.