لوموند: حکومت آخوندی تهران از درون پوسیده و فروپاشی آن دور نیست
روزنامۀ لوموند در شمارۀ امروز خود، پنجشنبه سوم اکتبر، مطلبی به چاپ رسانده است تحت عنوان «قیام مردم جغرافیای ایران به روایت نویسندگان» که در اصل اظهارات برخی نویسندگان، روشنفکران، شاعران و ناشران در داخل و خارج ازجغرافیای ایران دربارۀ خیزش ملل این جغرافیا علیه «حکومت آخوندی تهران» است.
در این اظهارات شورا مکارامی، انسان شناس و عضو مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه حکومت آخوندی تهران را به «حکومت مُردگان و زامبیها» تشبیه کرده و سپیده فارسی، سینماگر و وبلاگنویس، از نسل جوانانی که در خیابان های امروزجغرافیای ایران اعتراض می کنند به عنوان نسلی بیدار و مبتکر و مهارناپذیر از سوی حکومت تهران یاد نموده است.
او گفته است که قدرت این جوانان از خشمی میجوشد که طی یک قرن در جغرافیای ایران نسل به نسل به آنان منتقل کردهاند این نسل که هیچ حافظۀ مستقیمی درباره سقوط سلطنت در جغرافیای ایران ندارد نه با جسمی که بر آن تحمیل شده، که با جسمی که می خواهد باشد و با انگارههای خاص خود در خیابانها و حوزه عمومی ظاهر میشود. عمل انقلابی این نسل تجسم بخشیدن به همین انگارهها است.
امیر احمدی آرین، نویسندۀ در تکمیل همین سخن گفته است که انقلاب در روح و روان و انگارههای عمومی جوانان روی داده و به مرحلهای تازه رسیده است.
آرمین مولوی، شاعر و ناشر در تهران که از نام مستعار استفاده کرده به لوموند گفته است : «در قیاس با اعتراض های پیشین به ویژه «جنبش سبز»، این بار با طغیانی سراسری در تمام جغرافیای ایران روبرو هستیم که نام برخی شان را من هرگز نشنیده بودم. به گفتۀ او از این پس «ستون فقرات» نظام آخوندی تهران به لرزه افتاده است و نظام از «قدرتی» از درون پوسیده و فرسوده و متکی بر بیماران سرمست از خشونت است».
به گفتۀ آرمین مولوی، در مقابل این نظام پوسیده و فرسوده علاوه بر زنان و دانشجویان، کارگران و کشاورزان، همۀ طبقات اجتماعی و برای اولین بار حتی همۀ ملل جغرافیای ایرانی از «کورد» و «بلوچ» تا «آذری» و «عرب اهوازی» و «گیلک» با یکدیگر متحد شدهاند و با مشت های گره کرده در کنار یکدیگر و در دستههای کوچک علیه حکومت تهران می رزمند.
جواد جواهری، نویسنده در پاریس، به لوموند گفته است که جوانان عاصی در خیابانهای جغرافیای ایران دیگر حقیقتاً هیچ ایدئولوژی ندارند و هیچ مرجع مذهبی را به رسمیت نمیشناسند. آنان همۀ موانع تاریخی، مذهبی و اجتماعی را پشت سر نهادهاند. قتل فجیع یک دختر جوان کورد، مهسا امینی، انقلابی ملی را باعث شد و این تغییری عمیق است. «کورد» و «بلوچ» و «عرب اهوازی» که دلایل تاریخی برای جدایی و استقلال داشتند اکنون متحد ترازهر زمان هستند.