لزوم اتحاد جریانات و سازمانهای سیاسی الاحوازی(اهوازی) برای بازگرداندن مشروعیت الاحواز
الاحواز(اهواز) منطقه ای عربی است که ازکرانه های شرقی خلیج در تنگه باب السلام(هرمز) و تا شط العرب ادامه دارد و در گذشته نیز ایرانیان آن را عربستان به معنای کشور عرب می نامیدند و اکنون بعد از اشغال، الاحواز(اهواز) به 3 منطقه با نام های تغییر یافته استانی خوزستان، هرمزگان و بوشهر تقسیم شده است.
مساحت منطقه الاحواز 385 هزار کیلومتر مربع است و بین عرض های جغرافیایی 30 و 33 شمالی و طول جغرافیایی 48 و 41 شرقی در امتداد یال شمالی خلیج عربی قرار دارد. در امتداد این سرزمین،دشت بین النهرین است و از منظر جغرافیایی، انسانی، اقتصادی و تاریخی با آن پیوند تنگاتنگی دارشته و دارد.
جمعیت کشور الاحواز(اهواز) بیش از13 میلیون نفر است و ریشه مردم الاحواز(اهواز) به بسیاری از قبایل عرب از جمله: بنی کعب، بنی تمیم و قبیله عنزه می رسد و ریشه و تبار آنها به : السقور و بنی لام و بخشی از آن نیز از سادات شریف فرزندان پیامبر حسن و حسین، و نیز از سایر قبایل معروف می رسد.
آخرین فرمانروای دولت الاحواز(اهواز) شیخ خزعل کعبی است که پنجمین امیر عرب الاحواز(اهواز) محسوب می شود که با نام امیر محمره مشهور بوده است و ایشان پنجمین فرزند ذکور شیخ جابر بن مرداو است و مادرش نیز نورا دختر شیخ طلال العلوان رئیس حانوده بزرگ باوی در روستای کوت الزین در ناحیه ابوالخصیب در جنوب بصره است و ایشان نیز سومین امیر عربستان نامیده می شود.
در اخبار آمده است پس از کشته شدن برادر شیخ خزعل یعنی «مزعل بن جابر کعبی» در سال 1897 میلادی، وی را یکی از تأثیرگذارترین افراد منطقه خلیج در دوران حکومت خود میدانستند و ایشان را «شیخ و شیوخ خلیج» مینامیدند. وی در سالهای 1897 تا 1925 میلادی حاکم محمره(خرمشهر) و الاحواز(اهواز) در عربستان و آخرین امیر الاحواز دراین منطقه بوده است ونهایتا پس از 11 سال اسارت در تهران در سال 1936 کشته و شهید شد.
و پس از کشته شدن و به شهادت رسیدن امیر دولت الاحواز(اهواز ) از آن روز تا به اکنون کشور الاحواز ( مشتمل بر 3 منطقه استانی خوزستان،بوشهر و هرمزگان به اجبار تفکیک شده ونام گذاری شده توسط حکومت تهران) در اشغال حکومت تهران است.
پس از اشغال الاحواز(اهواز ) ساکنان عرب منطقه الاحواز(اهواز ) اشغال کشور خود توسط تهران را نپذیرفته و تاب نیاوردند و قیام های متعددی به راه انداختند که مهمترین آنها قیام 1928 میلادی الحویزه، قیام 1930 میلادی حیدر بن طلال و قیام جاسب بن شیخ خزعل 1943 میلادی، قیام جاسب بن شیخ خزعل 1945 میلادی، قیام شیخ عبدالله بن شیخ خزعل «1946 میلادی» در منطقه غایلیه و قیام شیخ یونس العاصی در سال 1949 میلادی می باشد.
همچنین حزب سعادت برای گسترش روحیه آگاهی در بین جوانان الاحواز(اهواز ) و مقاومت در برابر اشغالگریهای حکومت تهران و تشکل های آن در اکثر شهرهای عرب گسترش یافت، اما مقامات حکومت تهران حزبی را که دبیرکل آن حسین فاطمی وزیر امور خارجه وقت در دوره دکتر مصدق و تلاش های زیادی برای بازگرداندن مشروعیت الاحواز(اهواز) انجام داده بود، را ناکام گذاشتند.
و از آن روز تا به امروز با وجود ظهور متعددی از سازمان ها و انجمنهای بین المللی این تلاشها برای بازگرداندن مشروعیت الاحواز(اهواز) در همه جا ادامه داشته و در بسیاری از کشورهای جهان تلاش میکنند تا موضوع الاحواز(اهواز) را در سطح بین المللی و در سطح جهان عرب به شیوه ای صلح آمیز و حقوقی بین المللی کنند.
امروز به دلیل ظهور جریان ها، انجمن ها و صداهایی که خواستار بازگشت مشروعیت به الاحواز(اهواز) هستند، آگاهی و سطح بینش ساسی مردم الاحواز(اهواز) بی نظیر شده است، به طوری که اهتزاز پرچم الاحواز(اهواز) در میان پرچم شیرخورشید اپوزیسیون فارس باعث تعجب من و همگان شد.
اما سوال اساسی اینجا است چگونه میتوانیم از حکومت اشغالگر و غاصب تهران که روزی به سرزمین الاحواز(اهواز) تجاوز کرده و هویت الاحواز(اهواز) را تحریف کرده است، انتظار آزادی و اعاده مشروعیت بخواهیم؟
تشکل ها، انجمن ها و جریان ها درجغرافیای ایران به هیچ وجه در صدد بازگشت مشروعیت به منطقه الاحواز(اهواز) نیستند، از ملت الاحواز(اهواز) می خواهم که منافع عمومی را بر منافع خصوصی ترجیح دهند و به «شیخ علی جابر شیخ خزعل»، نوه شیخ خزعل الکعبی و ولیعهدالاحوازالاحواز(اهواز) بپبوندند و یک پروژه ملی قدرتمند را برای آزادسازی و احیای مجدد الاحواز(اهواز) و از طریق اقدامات و سازماندهی عالی دیپلماتیک و سیاسی را ایجاد کنند.
دکتر عارف کعبی ریاست کمیسیون اجرایی دولت الاحواز(اهواز)، نیز از ملت غیور الاحواز(اهواز) خواسته است تا برای به رسمیت شناختن مشروعیت بین المللی و محکومیت اشغال الاحواز(اهواز)، به صفوف احیای مشروعیت منطقه الاحواز(اهواز) از طریق راههای مسالمت آمیز و قانونی بپیوندند.
آنچه اکنون مهم است این است که دولت عربی الاحواز(اهواز) را به رسمیت بشناسیم و اشغالگری حکومت تهران را محکوم کنیم و سپس به خواست و اراده ملت الاحواز(اهواز) بازگردیم و حاکمیت برخواسته از ملت را بر سرزمینشان بازگردانیم.