
اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران در پی کشته شدن یک دانشجو، به سرعت به یک حرکت گسترده علیه نهادهای امنیتی و سرکوبگر تبدیل شد. در این تجمعات، دانشجویان با سردادن شعارهایی نظیر «حراست سپاهی، قاتل ما شمایید» بهطور مستقیم مسئولیت این حادثه را متوجه نیروهای امنیتی و حراست دانشگاه کردند.
نسخه رسمی حکومت: قتل در جریان یک زورگیری
مقامات حکومتی تلاش کردهاند این حادثه را به یک زورگیری خیابانی نسبت دهند، اما دانشجویان با رد این روایت، تأکید دارند که این قتل یک اقدام سازمانیافته توسط نیروهای لباسشخصی وابسته به سپاه پاسداران بوده است. آنها بر این باورند که این افراد نه «زورگیر»، بلکه عوامل سرکوبگری هستند که برای ارعاب و کنترل دانشجویان به کار گرفته میشوند.
حراست دانشگاه و سپاه؛ متهمان اصلی در نگاه دانشجویان
دانشجویان معتقدند که نهتنها حراست دانشگاه مانع از ورود این نیروهای سرکوبگر نمیشود، بلکه خود بخشی از این سیستم امنیتی است که با نهادهای اطلاعاتی و سپاه همکاری دارد. آنها مسئولان دانشگاه را نیز ناتوان و همسو با سیاستهای سرکوب معرفی کرده و اعلام کردهاند که این قتل نمونهای از سرکوبهای سیستماتیکی است که در دانشگاهها علیه دانشجویان معترض صورت میگیرد.
دوربینهای نظارتی برای سرکوب، نه امنیت
یکی دیگر از محورهای اعتراض دانشجویان، شیوه استفاده از دوربینهای نظارتی در دانشگاه است. آنها اعلام کردهاند که دوربینهای نظارتی نه برای تأمین امنیت دانشجویان در برابر تهدیدهای بیرونی، بلکه برای کنترل اعتراضات، شناسایی دانشجویان معترض و سرکوب مخالفان در داخل دانشگاه نصب شدهاند.
ترور سیاسی یا حادثهای عادی؟
با توجه به سوابق برخوردهای امنیتی و فشارهای روزافزون بر دانشجویان، معترضان این قتل را یک «ترور سیاسی» میدانند که با هدف ایجاد رعب و وحشت میان دانشجویان انجام شده است. آنها معتقدند که این اقدام بخشی از روند سرکوبهای شدیدتری است که در ماههای اخیر افزایش یافته و با نظارت دقیق نهادهای امنیتی انجام میشود.
در حالی که مقامهای حکومتی همچنان بر روایت زورگیری تأکید دارند، دانشجویان با ادامه اعتراضات خود تلاش دارند حقیقت این قتل را آشکار کنند. سوال اساسی اینجاست که آیا دانشگاه به مکانی برای دانش، آزادی و امنیت تبدیل خواهد شد، یا همچنان صحنهای برای سرکوب و جنایات سازمانیافته خواهد ماند؟