
فساد پشت پرده تحصن حجاب: متحصنان حجاب از برخی افراد پول میگیرند!
افشاگری یک نماینده مجلس درباره دریافت پول از سوی متحصنان مقابل مجلس و همزمان، اعلام آمادگی نمایندگی حکومت تهران برای مذاکره با آمریکا درباره برنامه هستهای، نشاندهنده دوگانگی و بحران درونی حکومت تهران است. در حالی که تندروهای مذهبی در تلاش برای تحمیل حجاب اجباری هستند، افشای پشت پرده تحصن آنان، مشروعیت این حرکت را زیر سؤال برده است. از سوی دیگر، حکومت تهران که همواره مذاکرات هستهای را رد میکرد، اکنون تحت فشارهای بینالمللی، بهدنبال راهی برای خروج از بنبست است.
افشای پشت پرده تحصن حجاب؛ تحرکات حکومتی یا اعتراض مردمی؟
جواد نیکبین، نماینده کاشمر، در جلسه علنی مجلس اعلام کرد که افرادی که شبها در محل تحصن در حمایت از اجرای قانون حجاب و عفاف میخوابند، از سمت برخی افراد پول دریافت میکنند. این افشاگری، سازمانیافته بودن این تحرکات و نقش نیروهای پشت پرده در ایجاد فشار بر مجلس را نشان میدهد.
این در حالی است که شورای امنیت ملی دستور تعلیق قانون عفاف و حجاب را صادر کرده است، اما همچنان برخی گروههای تندرو تلاش دارند با نمایشهای خیابانی، فضا را به نفع خود تغییر دهند. افشای پول گرفتن متحصنان میتواند به کاهش مشروعیت تحرکات آنان و افزایش شکاف میان جامعه و حکومت منجر شود.
مذاکرات هستهای؛ تغییر تاکتیکی یا اعتراف به بحران؟
همزمان با این تحولات داخلی، نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل از احتمال مذاکره با آمریکا برای رفع نگرانیهای مربوط به برنامه هستهای سخن گفته است. این چرخش موضع، در حالی رخ داده که حکومت تهران پیشتر هرگونه مذاکره را رد میکرد.
دو سناریو در این زمینه قابل بررسی است:
- فشار تحریمها و بحران اقتصادی: کاهش درآمدهای نفتی، تورم فزاینده و بحران مشروعیت داخلی، تهران را ناچار کرده تا از درِ مذاکره وارد شود.
- تاکتیک خرید زمان: حکومت تهران ممکن است با این اظهارات، صرفاً در پی کاهش فشارهای بینالمللی باشد، بدون آنکه قصد واقعی برای تغییر مسیر هستهای خود داشته باشد.
دوگانگی در سیاستهای حکومت تهران
از یک سو، حکومت در داخل کشور بر سر موضوعاتی مانند حجاب، سیاست سرکوب و مهندسی اجتماعی را دنبال میکند، اما در عرصه بینالمللی، برای فرار از فشارهای آمریکا، حاضر به تعدیل مواضع خود میشود. این دوگانگی، نشاندهنده وضعیت بحرانی تهران و تلاش آن برای حفظ قدرت در شرایط سخت داخلی و خارجی است.
سؤال کلیدی اینجاست آیا این تغییرات تاکتیکی میتواند حکومت را از فشارهای داخلی و خارجی نجات دهد، یا بحرانهای داخلی و نارضایتی عمومی، شکاف میان مردم و حاکمیت را عمیقتر خواهد کرد؟