غارت دریاهای بوشهر و هرمز توسط چینیّها
وضعیت صیادی که شغل معمول و مرسوم ساحلنشینان است، آنچنان بغرنج شده که بیشمار روایت از فقر و زندگی سخت صیادان و خانوادههایشان در این منطقه را میتوان شنید و شرح داد. آنطور که این کنشگر اجتماعی روایت کرد، صید ترال آن چنان بر زندگی صیادها و بومیهای منطقه تاثیر گذاشته که حتی ماهی از سفرههایشان رفته است.
زمانی که ماهی کم میشود و قیمت آن گرانتر،ماهیهای صید شده در بازارهای بینالمللی از جمله دبی به فروش میرسد و حتی به بازار داخلی نمیرسد. همین میشود که گاهی قشر کمبرخوردار در کنار ساحل حتی نمیتوانند ماهی بخورند. پس سفرههای محلی و صیادان جنوب از ماهی هم خالی میشود.
دست صیادان محلی خالی است. سفرههایشان رونق گذشته را ندارد. صیادهای جنوبی میگویند ماهی ۴۰ هزار تومانی، ۱۴۰ هزار تومان شده و نه معیشتشان مثل سابق است نه صیدشان. اگر کلان مشکلات معیشتی و اقتصادی و مدیریتی را کنار بگذاریم که معضلی ملی ست و برای مردم همه استانها، یک عامل مهم در برخی استانهای ساحلی جنوبی باعث شده زندگی شخصی و شغلی صیادان در معرض خطر باشد. صید ترال یا کفروب که در یک دهه گذشته رواج بیشتری هم پیدا کرده، همان اتفاقی ست که زندگی صیادان را تحت تاثیر قرار دادهاست.
در صید ترال یا کفروب، تور ماهیگیری بزرگی به شکل قیف استفاده میشود که از دو طرف به تختههایی متصل است و به دنبال شناور در بستر دریا کشیده میشود. یک محاسبه ساده سود و زیان نشان میدهد که این شیوه صید، برخلاف شیوههای به نسبت سنتیتر در جنوب کشور و با این سبک و سیاق مضرراتش بیش از منافعش است. بنابراین باید به دنبال کاهش هزینههای این نوع صید بود. از آنجا که این نوع تور کشیدن در آبهای میان سطحی و عمیق انجام و بر کف دریا کشیده میشود و در اصطلاح مثل یک جاروبرقی هر چه در دریا و کف آن باشد را صید میکند، اغلب موجب بر هم خوردگی توازن زیست دریایی شده و آسیب فیزیکی جدی به همراه دارد.
به همین دلیل است که این صید در اغلب کشورهایی که مرز آبی دارند به صورت کنترل شده و با نظارت انجام میشود. علاوه بر زخمی که ترال بر پیکر دریا، اکوسیستم آب و ذخایر آبزیان و تنوع آنها میزند، این نوع صید مصایب جدی معیشتی برای صیادان ایجاد کرده است. هر کشتی ترال به اندازه ۳۰ تا ۴۰ قایق ماهیگیری صیادان عمل میکند. در هر کشتی ترال چیزی حدود ۲۰ نفر فعالیت دارند و در قایقهای ماهیگیری ۲ تا ۳ نفر این کار را انجام میدهند که با در نظر گرفتن خانوادههای آنها میتوان گفت، زندگی تعداد زیادی تحت تاثیر صید و صیادی ست. فعالان اجتماعی نوار جنوبی کشور میگویند درآمد ماهانه صیادان چیزی در حدود یک حقوق وزارت کار است با این تفاوت که آنها معمولا ۳ تا ۴ ماه سال و در تابستان که دریا مواج است، دریا نمیروند. همچنان آنها باید برای قایقهای ماهیگیریشان از سوخت ۴ -۵ هزار تومانی استفاده کنند در حالی که کشتیهای ترال از سهیمه سوخت یارانهای برخوردارند.
از آنجا که صیادی شغل بومی و محلی ساحلنشینان به شمار میآید، اختلال در معیشت این گروه میتواند بر وضعیت کلی معیشت و شاخصهای اقتصای شهرهای ساحلی تاثیرگذار باشد چرا که در اثر بیکاری حاصل از افزایش صید ترال، احتمالا شاهد شدت گرفتن مهاجرت جنوبیها، روی آوردن به مشاغل کاذب و حتی روی آوردن به انواع قاچاق برای تامین هزینههای جاری زندگی باشیم که هر کدام میتواند تبعات جدی ملی به دنبال داشتهباشد. گستردگی پهنه ساحلی و تعداد ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ صیادی که در کشور فعالیت میکنند، اهمیت شرایط معیشتی و اقتصادی این گروه رو دو چندان میکند.
کنشگران محلی نوار جنوبی کشور معتقدند اهدا مجوزهای رانتی برای صید ترال که قیمت آنها شاید به ۱۷-۱۸ میلیون تومان برسد و عدم نظارت دقیق بر آن باعث شد که در سالهای اخیر این نوع صید افزایش یافته و البته تبعات آن، گریبان صیادان را بگیرد. همچنین از آنجا که کشتیهای ترال همچون یک کارخانه سیار دریایی هستند، اغلب صید خود را روی دریا معامله میکنند و همین موضوع باعث شده در میزان ارزآوری صید ترال حرف و حدیث بسیار باشد.
طی دو سال گذشته و توجه بیشتر رسانهها و فضای مجازی به این موضوع، توقیف برخی از کشتیهایی که بدون مجوز مشغول صید ترال بودند را به دنبال داشته اما مسالهای که همچنان مغفول مانده این است که چرا، چگونه و چه کسانی با وجود تشدید نظارتهای سازمانها و مراجع قانونی همچنان به این نوع صید مشغولند؟