اخباراخبار ايرانمقالات

عدالت دوگانه؛ از دفاع پدرانه میرسلیم از فرزند تا مجازات‌های سنگین برای مردم

اظهارات اخیر مصطفی میرسلیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، بار دیگر توجه‌ها را به عملکرد نظام قضایی و امنیتی کشور و رویکرد دوگانه آن جلب کرده است.

میرسلیم که پسرش به اتهام جاسوسی و همکاری با گروه‌های مخالف نظام دستگیر شده، انتقادهایی نسبت به سیستم امنیتی مطرح کرده و گفته است که نیروهای امنیتی باید مراقب روحیه فرزندان مقامات باشند تا در دام گروه‌های مخالف نیفتند.

این در حالی است که بسیاری از شهروندان عادی، به دلایل بسیار جزئی‌تر، با مجازات‌های سنگین مواجه می‌شوند.

انتقاد میرسلیم از امنیتی‌ها؛ فرزند مقام یا شهروند عادی؟

این مسئله زمانی بحث‌برانگیز می‌شود که بدانیم در حالی که پسر میرسلیم به دلیل همکاری با گروه‌های مخالف نظام مورد دفاع پدرش قرار می‌گیرد و مقصر این اقدام سیستم امنیتی معرفی می‌شود.

شایان ذکر است که بسیاری از جوانان عادی به جرم‌هایی چون روشن کردن آتش در یک سطل زباله با مجازات‌هایی چون اعدام مواجه شده‌اند.

این تناقض آشکار، سوالاتی اساسی درباره مفهوم عدالت و برابری در نظام قضایی ایجاد می‌کند.

میرسلیم به عنوان یکی از مدافعان سرسخت طرح‌هایی چون گرانی بنزین، محدودیت فضای مجازی، و عفاف و حجاب شناخته می‌شود. وی که از مافیای خودروسازی در برابر خواسته‌های مردم دفاع می‌کند، اکنون از سیستم امنیتی به خاطر عدم توجه به روحیه فرزندش انتقاد می‌کند.

این رویکرد، بیش از پیش نشان می‌دهد که عدالت در نگاه برخی مقامات به جای یک اصل همگانی، ابزاری برای حفظ منافع شخصی و گروهی است.

میرسلیم: خودرو شخصی برای مردم غیرضروری، برای من اجباری!

موضع‌گیری‌های میرسلیم در حمایت از مافیای خودروسازی و مخالفت با واردات خودروهای کم‌مصرف و به‌روز، در کنار ناآگاهی او از مسائل ابتدایی مرتبط با صنعت خودرو، نظیر تفاوت پژو ۲۰۶ با لندکروز، نماد دیگری از دوری برخی مقامات از دغدغه‌های واقعی مردم است.

او اخیراً نیز با اظهار اینکه “ضرورتی ندارد مردم از خودرو شخصی استفاده کنند، اما خودم ناچارم استفاده کنم چون صبح‌ها باید به‌موقع برسم سرکار”، بار دیگر انتقادهای گسترده‌ای را برانگیخت.

این سخنان، گویای عدم درک شرایط واقعی مردم و نیازهای روزمره آنان است.

این رویکردهای متناقض، به تضعیف جایگاه عدالت در جامعه و کاهش اعتماد عمومی نسبت به ساختارهای حکومتی منجر می‌شود. مردم، وقتی شاهدند که برخوردهای قضایی و امنیتی برای فرزندان مقامات با مدارا و برای شهروندان عادی با شدیدترین مجازات‌ها همراه است، نسبت به نظام قضایی بدبین می‌شوند.

این تعریف از عدالت که برای فرزندان مقامات، نیروهای امنیتی مقصر دانسته می‌شوند، اما برای شهروندان عادی شدیدترین مجازات‌ها اعمال می‌شود، بر چه اساسی استوار است؟ و این سوال همچنان بی‌پاسخ باقی می‌ماند که این نوع عدالت را در کدام مذهب یا آموزه دینی می‌توان یافت؟

این تضادها، علاوه بر بی‌عدالتی، نشان‌دهنده شکاف عمیقی است که بین مردم و مقامات وجود دارد.

سعیده بندر

موضوعات ذات صلة

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

دکمه بازگشت به بالا