
صد سال اشغال، صد سال ایستادگی
یک قرن از آن روز میگذرد؛ روزی که ارتش حکومت تهران ، در ۳۰ فروردین ۱۳۰۴، وارد سرزمینهای عربنشین اهواز شد. اشغال، نه فقط بهمعنای حضور نظامی، بلکه با خود پروژهای عمیق از حاشیهنشینی، سرکوب هویتی، تبعیض ساختاری و حذف فرهنگی را به همراه آورد. با این حال، و شاید دقیقاً به همین دلیل، اهواز سقوط نکرد. اهواز در برابر تمامی تلاشها برای انکار هویت و تحریف تاریخ، مقاوم ماند.
اشغالی که هیچگاه به رسمیت شناخته نشد
برای مردم عرب اهواز، پایان حکومت شیخ خزعل بن جابر بن مرداو، نه یک انتقال قدرت، بلکه نقطه آغاز اشغال و بیعدالتی بود. رضا شاه پهلوی با لغو رسمی حکومت شیخ خزعل، پایان یک دولت محلی با ساختار حکومتی، زبان، نهادها و فرهنگی مستقل را رقم زد. حکومتی که با وجود وابستگی تاریخی به منطقه و مردمش، ناگهان به زور به جمهوری نوبنیاد ایران ضمیمه شد، بیآنکه نه مشورتی گرفته شود، نه رضایتی کسب شود.
در طول این یک قرن، نه تنها هیچ پاسخ رسمی یا اعترافی از سوی دولتهای مختلف تهران نسبت به گستره این ظلم تاریخی ارائه نشد، بلکه روایت رسمی همواره کوشید این رویداد را با سکوت یا تحریف، از حافظه جمعی پاک کند.
هویتی که در صد سال فراموش نشد
اگرچه حکومتهای تهران شرط بسته بودند که نسلها فراموش خواهند کرد، اما مقاومت فرهنگی اهوازیها خلاف این را ثابت کرد. نه زبان مادریشان را فراموش کردند، نه لهجه، نه لباس، نه پرچم، نه حتی نام روستاها و شهرهایی که ریشه در فرهنگ و زبان عربی دارند. این مردم، حتی در سختترین شرایط، با خلاقیتی تحسینبرانگیز به دفاع از هویت خود ادامه دادند: از شعر عامیانه تا آموزش مخفیانه زبان عربی، از تجمعات خیابانی تا جنبشهای مسلحانه پراکنده.
ثروتی غارتشده، مردمی محروم
اهواز، با در اختیار داشتن بیش از ۸۰ درصد منابع نفت و گاز حکومت تهران ، در فقر و بیعدالتی مطلق زندگی میکند. کمبود زیرساخت، نبود فرصتهای شغلی، وضعیت وخیم آموزشی و بهداشتی، همگی نه از سر ضعف مدیریتی، بلکه بخشی از یک سیاست هدفمند است. سیاستی برای خفهکردن صدای مردمی که همچنان بر حق تعیین سرنوشت خود پافشاری میکنند.
تهران برای اهواز، نه فقط منبع استخراج ثروت، بلکه تهدیدی مداوم برای هویت، زندگی و آینده نسلها بوده است. اما با تمام این فشارها، مقاومت ادامه یافت و صدای اهواز نه تنها خاموش نشد، بلکه بلندتر از همیشه در عرصههای بینالمللی شنیده میشود.
یک قرن، و آغازی دیگر
صد سال، نه پایان، بلکه آغاز مرحلهای جدید در مبارزه است؛ مرحلهای که در آن آگاهی سیاسی در درون، و انسجام دیاسپورا در بیرون، اهواز را به موضوعی جدی در مجامع جهانی تبدیل کرده است. امروزه دیاسپورای اهوازی، سازمانیافتهتر، اثرگذارتر و پیوسته در حال افشای ابعاد اشغال و جنایاتی است که در حق این ملت روا داشته شده است.
اهواز، هنوز ایستاده است. با صدایی که از دل درد و مقاومت برمیخیزد؛ صدایی که میگوید:«ساکت نمیشویم، فراموش نمیکنیم و تسلیم نمیشویم.»
نویسنده: دهر یوسف الشمری
مشاور رسانهای تشکیلات اجرایی دولت اهواز