
در ادامه تحرکات و مواضع چهرههای جمهوریخواه آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران، سناتور تام کاتن، از حامیان سرسخت سیاستهای فشار حداکثری، اظهار داشت که دونالد ترامپ در صورت بازگشت به قدرت، خواهان توافقی با حکومت تهران خواهد بود که مشابه توافق ایالات متحده با رژیم معمر قذافی در لیبی در سال ۲۰۰۳ باشد؛ توافقی که به برچیدن کامل زیرساختهای نظامی و هستهای لیبی انجامید و نهایتاً به سقوط رژیم آن کشور منجر شد.
تام کاتن تأکید کرده است که فشار حداکثری میتواند بازدارندگی مؤثری در برابر حکومت ایران ایجاد کرده و تمامی مسیرهای دستیابی تهران به تسلیحات هستهای را مسدود کند. او همچنین هشدار داد که در صورت اجرای تحریمهای اقتصادی بهصورت کامل، صادرات جمهوری اسلامی بهطور کامل نابود خواهد شد.
در همین راستا، منابع دیپلماتیک فاش کردهاند که واشنگتن بهطور جدی در حال بررسی مدل لیبی برای پرونده هستهای ایران است؛ بهطوری که در صورت رسیدن به توافق، تجهیزات، سانتریفیوژها و مواد مرتبط با برنامه هستهای ایران باید جمعآوری شده و به خارج از کشور منتقل شود. این سناریو هم در مذاکرات مستقیم و هم در مسیر مذاکرات غیرمستقیم مورد توجه قرار گرفته است.
مدل لیبی در حافظه تاریخی معاصر با یک واقعیت تلخ برای دیکتاتورها پیوند خورده است. معمر قذافی پس از واگذاری تمام برنامههای تسلیحاتی خود به آمریکا و پذیرش بازرسیهای بینالمللی، تنها چند سال بعد در جریان قیامهای سراسری در لیبی سرنگون شد؛ چرا که به باور ناظران، اهرمهای اصلی قدرت و بازدارندگی خود را واگذار کرده بود.
اکنون مطرح شدن این مدل برای ایران، از یکسو میتواند نشانهای از فشار حداکثری و تهدید ضمنی جمهوریخواهان در آستانه انتخابات آمریکا باشد، و از سوی دیگر، پیامی به حکومت تهران مبنی بر آن است که گزینهای بهجز تسلیم کامل در مقابل خواستههای غرب وجود ندارد – گزینهای که پیشتر سرنوشت یک دیکتاتور را رقم زده است.
این گفتمان در حالی از سوی مقامات آمریکایی مطرح میشود که تنشها میان تهران و غرب پیرامون فعالیتهای هستهای، حمایتهای منطقهای حکومت تهران از گروههای نیابتی، و نقض تعهدات بینالمللی همچنان در بالاترین سطح قرار دارد.
اگر این مسیر دنبال شود، چشمانداز آینده برای حکومت تهران ممکن است بهجای توافق، به سوی انزوای کامل و فروپاشی شبیه آنچه در لیبی اتفاق افتاد، حرکت کند.