روستاییان درفلاحیه (شادگان)، آب کولر میخورند!
پس از تجربه تلخ غیزانیه و به استخوان رسیدن درد نبود آب انتظار میرفت تا سیاست های غلط آبی در کشور اصلاح و مدیریت شود اما آنچه در عمل اتفاق افتاده عکس این مساله است و تصمیمات اتخاذشده، از بهوجودآمدن غیزانیههایی دیگر در اهواز خبر میدهد.
منصوره یکی از روستاهای دهستان حسینی در شهرستان شادگان است. قصه خانه به خانه مردم منصوره همین است؛ تکرار رنج بیآبی، مصرف آب آلوده مخازن بتونی و زمینهای کشاورزی رهاشده که حالا دیگر معلوم نیست در آینده به درد کشاورزی میخورند یا نه.
دام که نباشد، اراضی کشاورزی که خشک و رها شوند، نانی که سر سفره نیاید، معنایش فقط یک چیز است؛ ناامیدی؛ ناامیدی از ماندن و زندگی در روستای آبا و اجدادی و مهاجرت و حاشیهنشینی در فقر و فلاکت؛ آنچه بیم آن میرود سرنوشت بسیاری از اهالی روستای منصوره شادگان باشد.
هواشناسی اعلام کرده بود امروز گرمترین روز هفته در اهواز است. شیشههای ماشین را پایین میکشیم، از بیرون باد داغی به صورتمان میخورد. ماسکمان را کنار میزنیم، بطری آبمعدنی را برمیداریم و روی صورتمان میچسبانیم تا کمی خنک شویم. از شادگان، ۴۰ کیلومتر که به سمت دهستان حسینی بروی به روستای «منصوره» میرسی.
تصویر سالهای دورمان از منصوره، روستایی سرسبز کنار یکی از شاخههای رود زهره است که اکثر مردمش نانشان را از طریق کشاورزی درمیآورند. اما حالا دست تقدیر که نه، دست بیتدبیری و سیاستهای غلط توزیع آب ما را برای تهیه گزارش از بیآبی به این روستای پرجمعیت کشانده است. «منصوره» ۲۰۸ حلقه چاه نفت دارد.
انگار در تاریخ، قرارداد نانوشتهای هست که هر کجا نفت باشد بیآبی و محرومیت هم قد علم میکند. در اهواز هم دوگانه نفت و محرومیت سالهاست در بسیاری از شهرها و روستاها تنگ هم نشسته و منصوره هم یکی از همین روستاهاست؛ روستایی که قرار بود با ۴۹۰۰ نفر جمعیت روزی به بخش تبدیل شود.
در همان بدو ورود به روستای منصوره، دهیار به استقبالمان میآید و ما را به خانهاش مهمان میکند. وارد حیاط میشویم و اولین چیزی که به چشم میآید، حوض بزرگ بتونی است لبریز از آبهای سبز کدر. به مخزن آب نزدیک میشود و میگوید اینجا هر خانه یکی از همین مخازن دارد.
همهمان برای حل مشکل بیآبیمان مجبور شدیم از این مخازن بسازیم: در مدت کوتاهی که آب در رودخانه جمع شود، با اتصال پمپ به یکی از شاخههای رودخانه «زهره» و مکش به سمت شیلنگهای وصلشده، مخزن خانه اول پر میشود، شیلنگ دیگری به مخزن اول وصل میکنیم و مخزن بعدی را پر میکنیم. به این ترتیب و با وصل مخزن به مخزن شیلنگ آب وارد مخازن میشود. آب جمعشده ذخیره آب مصرفی برای شستوشو، پختوپز و تمام کارهای روزمرهمان است. برای تهیه آبشرب مصرفیمان هم هر روز مسافت ۴۰کیلومتری منصوره تا شادگان را طی میکنیم و آبتصفیهشده میخریم.
به سمت خانههای دیگر روستا که میرویم، دهیار منصوره میگوید: از اواخر فروردین امسال، آب شرب منصوره کاملا قطع شده است. تقریبا ۱۴روز پیش جلوی در فرمانداری شادگان تجمع کردیم و قول یک هفته آبرسانی به ما داده شد اما همچنان خبری از آب نیست. پیش از این و در تابستانهای گذشته گاهی آب قطع میشد و گاهی با فشار بسیار پایین به بعضی خانهها آب میرسید ولی تابستان امسال دیگر هیچ خبری از آب در لولهها نیست.
عبدالزهرا دورقی توضیحش درباره بیآبی منصوره را اینگونه کامل میکند: تقریبا شغل بیشتر خانوارهای منصوره کشاورزی و دامداری بود اما در یکسال اخیر بیشتر خانوادهها دامهایشان را فروختهاند و زمینهایشان را بیکشت رها کردهاند چراکه نه دامها، نه زمینها و نه حتی خانههایشان هیچکدام بدون وجود آب ارزشی ندارند.
به خانه ابوعدنان میرسیم. باز هم یک مخزن بتونی مشابه مخزن خانه دهیار روستا در حیاط این خانه قرار دارد. ابوعدنان یک سطل آب از مخزن پر میکند، بعد سطل را روی زمین میگذارد و میپرسد: بود و نبود این آب فرقی هم دارد؟ دنیا پر شده است از بیماریهایی که باید با طهارت و پاکیزگی از ابتلا به آن جلوگیری کنیم. وقتی این آب خودش منبع آلودگی و بیماری است، چگونه خودمان را از ویروس در امان نگه داریم؟
گاهی آب کولر میخوریم
مخزن خانه ابوعدنان هم شرایط مساعدی ندارد. سطح آب مخزن جلبک زده و به نظر میآید همانطور که خودش میگوید آبی که باید زندگی را به جریان بیندازد، حالا زندگیشان را به خطر انداخته است: تقریبا هر۲۰تا۳۰روز یکبار که آب از بالا دست و پشت سد به سمت رودخانه باز میشود، با پمپ به سمت مخزن آب میکشیم. این آب، آب مصرفی یک ماهمان است. خیلی وقتها که بشکههای آب تصفیه یا آب معدنیهایمان تمام میشود هم برای شرب از همین آب استفاده میکنیم. کمتر حمام میکنیم، کمتر لباس میشوییم، کمتر تمیزکاری و نظافت میکنیم تا آب مخزن دیرتر تمام شود. پیش آمده یک روز تمام، آب کولرهایمان را جمع آوری و از آن برای شرب استفاده کردهایم.
برای آب شربی که نداریم قبض آب میآید
عدنان دورقی پسر بزرگ ابوعدنان است؛ پسر هشت سالهاش را نزدیک میآورد و میگوید: بدنش را ببینید. دستهای عباس پر از لکههایی است که بهدلیل شست و شو با همین آب به وجود آمده. علاوه بر دردِ بیآبی در این چند ماه و زندگی با آب آلوده، قبض آب هم برایمان آمده است.
یک در کوچک پشت خانه ابوعدنان است که روبهروی رودخانه زهره یا در اصطلاح محلیها جراحی باز میشود. عدنان تا لب خشک رودخانه همراهیمان میکند و همانجا سفره دلش باز میشود:۸۰ هکتار زمین کشاورزی دارم که امسال بدون کشت مانده است. ۸۰ تا ۱۰۰رأس گاو و گاومیش هم داشتم که بهخاطر کم آبی تمامشان را فروختم و حالا در منطقه ویژه اقتصادی بندرامام خمینی کارگرم.
عدنان دورقی میگوید: تاسیسات لوله کشی و خط انتقال آب منصوره به سالی برمیگردد که منصوره فقط ۱۰۰خانوار داشت، حالا اما ۱۱۰۰ خانوار در منصوره زندگی میکنند و برای همین، شبکه لوله کشی و انتقال آب، ظرفیت تامین آب کافی را برای روستا ندارد. علاوه بر این، خط انتقال آب روستا در مسیر روستای گرگر و روستای دیمه کوچک است. وقتی آب از کانال جنوب شرق پمپاژ میشود از مسیر این دو روستا میگذرد و تا به ما برسد، تمام میشود. مسیر پمپاژ آب به منصوره ۱۲کیلومتر است، این درحالی است که روستای ما فقط سه کیلومتر با کانال فاصله دارد. پیشتر در برخی ساعات روز، جریان آب در شبکه برقرار میشد و مثلا تا چهار ساعت آب داشتیم اما از فروردین همین آب جیرهبندی و کم فشار هم قطع شده است.
رودخانه کاملا خشک است و فقط مقداری آب راکد گلآلودی در چالههایش مانده، تاریخ آبرسانی بعدی و سرریز شدن آب از سمت سد بهبهان هم معلوم نیست. زمینها، نخلستانها و درختهای منصوره هم در همان محدوده قرار دارند.
من به فکر فرو میروم و تصویر سبز خاطرات دوران کودکی از منصوره در ذهنم رفتهرفته رو به زردی و حتی سیاهی میرود. دهیار منصوره میگوید درختها را ببینید که از بیآبی چگونه خشک شدهاند. یک روز میرسد که ما هم مثل همین درختها خشک میشویم.
۸۰ الی ۱۰۰ خانواده در منصوره خانه و زمینهایشان را فروخته و به حاشیه شهرستانهای اطراف مهاجرت کردهاند. کشاورززادگانی که روزی گندم میکاشتند و طلا درو میکردند و در تولیدات کشاورزی کشور سهیم بودند حالا برای امرار معاش و چرخیدن چرخ زندگیشان وابسته به صنایع بزرگ استان شدهاند و از بیآبی به حاشیههای کم برخوردار شهرها پناه بردهاند، این یعنی فاجعه حذف روستاها و صنایع کوچک اما خودکفا و افزایش جمعیت حاشیه شهرها.
از حاشیه زهره دور میشویم. روی زمین، سیمهای برق و جلوی در خانههای اهالی پمپهای بزرگ آب قرار دارد. حالا تعدادی از اهالی منصوره همراهیمان میکنند و جزء به جزء از مشکلات بیآبی و قطع گاه و بیگاه برقشان میگویند.
یکی از اهالی در بین راه میگوید چند وقت پیش که تازه آب به رودخانه سرریز شده بود، یکی از خانمها درحالی که قصد داشت پمپ آب را چک کند در همان حین برق اتصالی کرد و کشته شد. اهالی منصوره درحالی از رنجهایشان میگویند که در کنار ۲۰۸حلقه چاه نفت زندگی میکنند و تمام سهمشان از این ثروت، ۶۰ کارگر حراست از چاههای نفتی است که تعدادی از اهالی روستا هستند.
اهالی منصوره ما را به سمت یک حوضچه هدایت میکنند. وقتی میپرسیم داستان این حوضچه چیست، ابو وسام میگوید: بعضی خانهها منبع آب ندارند. برای آنها یک هکتار از زمین روستا را حفر کردیم. وقتی آب به رودخانه میرسد یکی از پمپهای بزرگ را وصل میکنیم تا حوضچه پر از آب شود و یک ذخیره آبی داشته باشیم، هم برای آنها که منبع آب در حیاط خانهشان ندارند و هم برای دیگرانی که ممکن است آب مخازنشان زود تمام شود.
دهیار منصوره میگوید در تمام این دو ماه تنها دوبار با درخواستش از فرمانداری شادگان به روستا آبرسانی شد و تمام مدت مردم یا آب میخریدند یا از همین منابع آبی آلوده استفاده میکردند.
هادی عساکره، سرپرست آبفای شهرستان شادگان در گفتوگو با خبرنگار جامجم درباره مشکل آب منصوره میگوید چند سال گذشته پروژهای برای بازسازی و احداث تاسیسات آب گرگر تعریف شد که اجرای طرح نیز به عهده سازمان آب و برق اهواز است. پروژه ۶۵درصد پیشرفت فیزیکی دارد و از سازمان آب و برق قول گرفتهایم تادو سه ماه آینده پروژه را تحویل بگیریم. اگر این پروژه تکمیل شود، ۸۰درصد مشکل آب منصوره و روستاهای قبل از منصوره حل خواهد شد. روستای منصوره و چند روستای دیگر اکنون آب دارند، اما کمفشار است و در ساعات معین وصل میشود. در ضمن ما به این روستاها آبرسانی با تانکر هم داریم. عساکره در پاسخ به گزارشها و مستندهای خبرنگار جامجم عنوان میکند پمپاژ آب به روستای منصوره ساعتی است و این پمپاژ چندبرابر بیشتر از ظرفیت روستاست. او تاکید میکند مشکل آب منصوره تنها افت فشار است و این مساله را که پمپاژ آب از تاسیسات گرگر به منصوره نمیرسد را نمیپذیرد.
تماسهای مکرر خبرنگار جامجم با فرماندار شهرستان شادگان برای توضیح درباره وضعیت روستای منصوره بینتیجه بود.
گزارش از زینب مرزوقی / منبع:جامجم