
روحانی و ادعای چهار کودتا؛ اعتراف به شکست یا پردهبرداری از بحرانهای درونی؟
حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین حکومت تهران، اخیراً از تلاش چهار کودتا علیه دولت خود سخن گفته است؛ دو کودتای نرم و دو کودتای سخت که به ادعای او، همگی شکست خوردهاند اما خسارات جدی به دولتش وارد کردهاند. این اظهارات، اگرچه بدون ارائه جزئیات و نام بردن از عاملان کودتا مطرح شده، اما میتواند نشانهای از کشمکشهای عمیق قدرت در ساختار حکومت تهران باشد.
کودتاهای نرم و سخت؛ چه کسانی در برابر روحانی بودند؟
روحانی که در دوران ریاستجمهوری خود (۱۳۹۲–۱۴۰۰) با چالشهای داخلی و خارجی متعددی روبهرو بود، حالا پس از پایان دولتش، از وجود تلاشهای سازمانیافته برای سرنگونی خود پرده برمیدارد. کودتای نرم معمولاً شامل تخریب سیاسی، ایجاد نارضایتی عمومی، و فشارهای رسانهای و قضایی است، در حالی که کودتای سخت میتواند به اقداماتی همچون برکناری، حذف فیزیکی، یا تضعیف ساختاری دولت اشاره داشته باشد.
ادعای روحانی نشان میدهد که حتی در میان مسئولان عالیرتبه، اختلافات شدیدی درباره مسیر حکومت وجود داشته است. مشخص نیست که این تلاشها از سوی جریانهای تندرو، سپاه پاسداران، یا دیگر نهادهای امنیتی و نظامی هدایت شدهاند، اما این اعتراف نشاندهنده تنشهای عمیق درون ساختار قدرت حکومت تهران است.
اعتراف به ضربهها؛ توجیه ناکامی یا هشدار درباره آینده؟
اگرچه روحانی از شکست این کودتاها سخن میگوید، اما اذعان دارد که دولتش از این اقدامات آسیب دیده است. این اعتراف میتواند تلاشی برای توجیه ناکامیهای دولتش در مسائل اقتصادی، برجام، و نارضایتیهای عمومی باشد. از سوی دیگر، او با مطرح کردن این موضوع، شاید در پی هشدار دادن درباره بحرانهای مشابه در آینده حکومت تهران باشد.
اظهارات روحانی میتواند ابعاد تازهای از رقابتهای درون حاکمیت را آشکار کند. آیا این سخنان تنها یک روایت تاریخی است، یا باید منتظر انتشار جزئیات بیشتری از پشتپرده حکومت تهران باشیم؟ آیا دیگر چهرههای سیاسی نیز لب به افشاگری خواهند گشود، یا این موضوع در سایه سانسور و فشارهای امنیتی فرو خواهد نشست؟
به نظر میرسد این سخنان، نهتنها گرهای از مشکلات حکومت تهران باز نمیکند، بلکه ممکن است به تنشهای داخلی دامن بزند و بار دیگر، پرسشهایی را درباره میزان ثبات ساختار قدرت در این حکومت مطرح کند.