
دزدخانهای به سبک مدرن؛ فریاد مالباختگان در برابر قوه قضائیه
خیابانهای منتهی به قوه قضائیه در تهران، میزبان صدها تن از مالباختگان شرکتی بهنام «بنا آفرینان النا البرز» بود که با فریادهایشان، نهتنها پیگیر اموال از دسترفته بودند، بلکه نمادی از بیاعتمادی عمیق مردم به نهادهای نظارتی و قضایی را به نمایش گذاشتند.
پروندهای با نزدیک به هزار شاکی و رقمی حیرتآور بین ۵ تا ۱۰ هزار میلیارد تومان، نشان میدهد که دیگر نمیتوان این فجایع مالی را به گردن چند «کلاهبردار» انداخت. زمانی که مدیرعامل شرکت، مهدی فتحی معین، با کمک شرکایش متواری شده و هنوز هیچ نهاد قضایی یا امنیتی پاسخ قانعکنندهای به افکار عمومی نداده، این پرسش شکل میگیرد: آیا ساختار نظارتی کشور عمداً ناتوان طراحی شده یا عامدانه چشمان خود را میبندد؟
مالباختگان میگویند که بارها به نهادهای قضایی، مجلس، سازمان بازرسی، و دیگر ارگانها مراجعه کردهاند، اما تنها پاسخی که شنیدهاند، «ارجاع» و «وعده» بوده است. این چرخه بیپایان بیتفاوتی، آنها را به این نتیجه رسانده که فساد نه در پایینترین سطوح، که در رأس ساختار قدرت ریشه دارد.
نقلقول امیرکبیر در میان معترضان دهانبهدهان میچرخد: «اگر مسئول اول دزدی کند، تا پایینترین رده دزد میشود؛ کشور میشود دزدخانه!» این جمله بهدرستی حال و روز امروز جامعهای را توصیف میکند که هر روز شاهد فاش شدن ابعاد جدیدی از «اختلاسهای قانونیشده» است، بیآنکه کسی پاسخگو باشد.
در کشوری که میدانها به جای جشن و شادی، به صحنه فریاد مالباختگان بدل شدهاند، مطالبه مردم به یک واژه تقلیل یافته: «تا کی؟»
تا کی قرار است متخلفان با رانت، قدرت و روابط پنهان در سایه امن نهادهای رسمی بمانند و قربانیان، تنها صداهایی خسته در خیابانها باشند؟
اگر امروز هیچ تغییری رخ ندهد، فردا این صفهای اعتراض تنها بلندتر و خشمگینتر خواهند شد. اعتماد عمومی سرمایهایست که فروپاشی آن، هیچ سیستم حکومتی را ایمن نخواهد گذاشت.