در توطئه هاى جديد نظام شيطانى ولى فقيه:آيا زمان ابراز جوانمردى نرسيده؟!
از ابتداى انقلاب ايران شاهد جنايت ها مكرر ، اهانت هاى گام بگام ، تبعيض هاى هدفمند ، محروميت هاى آشكار و تزويرهاى مراجع حاكم شيعه و داروغه هاى مست و درنده شان بوده ايم اما هميشه از باصطلاح رهبران و دلسوزان يك جواب شنيده ايم و بس !
“الان وقتش نيست ، اندكى صبر و حكمت بايد و ما صحبت خواهيم كرد !!!!”
قانون فاشيستى و سلطنت آخوندى با صدها بند سراسر تبعيض تصويب شد و تا خواست فريادى برآيد جواب همان بود كه گفتم !
كاك احمد مفتى زاده و ياران به شكنجه گاه و زنجير كشيده شده و بشهادت رسيدند و شوراى حق طلبانه شمس به كنفرانس طائف متهم شد و باز فريادها را با همان جواب خاموش كردند!
كاك ناصرها و مولوى جعفرى ها و دكتر مظفرى ها مظلومانه و خُبيب وار به دار آويخته شدند و خشم ها را در گلو با همان جواب به غم ها بدل ساختند!
مسجدجامع فيض مشهد را با قرآن هايش در فاضلاب ها دفن كردند و بر آن پارك مادر رهبر راساختند و خون خروشان شهداى مكى را با همان جواب به سردخانه ها فرستادند!
رهبران و نخبگان اهل سنت و دگرانديشان ايران از دكتر كاظم سامى ،شيخ محمد ضيايى ، دكتر احمد سياد ،مولوى عبدالملك ملازاده ،كاك فاروق فرساد ، دكترعبدالعزيز كاظمى بجد ، علامه محمد ربيعى ، داريوش و پروانه فروهر ، مختارى ها و پوينده ها ، شيخ على دهوارى و صدها تن ديگر را يكى پس از ديگرى سلاخى و پاره كردند و سوزاندند باز خروش اعتراضات را با همين جواب به خزان تبديل ساختند!
در سيرك هاى انتخاباتى ، دلسوختگان و رنج ديدگان ملت را با همين جواب افسون كرده و به رقص و پاى كوبى در محراب هاى خونين از ستم خامنه اى ، واداشتند !
قاسم سليمانى اسطوره كودك كشى ، توحش و نسل كشى در ايران، عراق ، سوريه ، لبنان و يمن را با همين جواب به ناجى ايران و شهيد شهداء بدل ساختند!
هزاران نهال شاداب ايران را در سال ٨٨ ، دى ٩٦، آبان ٩٨ و …را با همين جواب به خاك فراموشى و نسيان سپردند!
فقر ، بيكارى ، گرسنگى ، گرانى ، رشوه خوارى ، اختلاس ، تبعيض ، زندان قلم ها و شجاعان ، سوختبرى ، كوله برى ، كرونا ، نابودى آب و هوا و منابع طبيعى و ….را با همين جواب در مدينه فاضله تجلى دادند ! حال آنكه خويش و وابستگان خويش در بستر تنعم و اشراف گرى و …غواصى مى كنند!
مجسمه بلاهت و اعدام ابراهيم رئيسى را با همين جواب سمبل دروازه دانش و عدالت معرفى كردند و در كنارش ايستادند !
بانوى شيردل گوهر عشقى مادر زنده ياد ستار بهشتى را با همين جواب خونينش كرده و در صدد خاموش كردنش هستند !
امروز هم مى بينيم مولانا محمد حسين گرگيچ صادقانه از تنوره هاى نفرت ،دروغ ، فريب آخوندها ، ناله سرداده و افشا مى كند كه چگونه از تابلو ها، روزنامه ها ، رسانه هاى سراسرى كشور به نام اهل بيت ولى در واقع در دشمنى ديرينه با اهل بيت پيامبر با افسانه هاى ساختگى صفويان از پهلوى شكسته حضرت فاطمه فتنه هاى مى سازند ! و از طرفى ستمگران را به چالشى عقلى مى كشاند تا شايد اگر ذره اى وجدان هنوز برايشان باقى مانده دست از فرقه گرايى ، نفرت پراكنى و جنگ افروزى مذهبى دست بردارند!
اما دكانداران مذهبى حاكم كه نان از آتش فرقه گرايى و جنگ هاى سرد و گرم فرقه گرايى مى خورند بجاى بازگشت به حقيقت و انسانيت ، همچون درندگان گرسنه و وحشى با فراافكنى بدنبال ترور شخصيتى و چه بسا فيزيكى ايشان براى رسيدن به اهداف معلوم و مجهول خويش هستند ! متاسفانه باز شاهديم با همون جواب تكرارى( الان وقتش نيست ، اندكى صبر و حكمت بايد و ما صحبت خواهيم كرد!!!) ٤٣ ساله مى خواهند حمايت گسترده علماى راستين ، دانشجويان دانشگاه ها و مدارس دينى، فعالان و شخصيت دلسوز را خاموش سازند !
آيا اينبار هم اين افسون افسونگران رفاه زده ،خوشگذران ، متملق ، جيرخوار و منافقان فرصت طلب و جاسوسان و پرستوزدگان خواهد توانست اين سيل خروشان جامعه اهل سنت را به دشت ها فرستاده و بخشكاند و مولانا گرگيچ را قربانى هوس هاى شوم قدرت طلبان فرقه گرا بگرداند؟!
اميدوارم كه چنين نشود كه اگر چنين شود روزهاى سياه و تاريكى را براى همه مى بينم و خشك و تر در آتش اين فتنه خواهند سوخت و ديگر پشيمانى سودى نخواهد داشت!
و ذلت ، خوارى، عذاب و رسوايى دنيا و آخرت دامن همه را خواهد گرفت بويژه سردمداران مذهبى و سياسى كه خود را در رأس هرم جامعه مى بينند و اينچنين دوست دارند باشند !
موئینه به بر کردی و بی ذوق تپیدی
آنگونه تپیدی که بجائی نرسیدی
در انجمن شوق تپیدن دگر آموز( اقبال لاهورى)
نویسنده : ابراهيم احرارى
