
خطر مرگ برای حمید حسیننژاد؛ اعدام، زخم باز عدالت در حکومت تهران
در حالی که یک شبانهروز از قطع ارتباط کامل خانواده با حمید حسیننژاد حیدرانلو میگذرد، نگرانیها درباره اجرای قریبالوقوع حکم اعدام او شدت گرفته است. انتقال به سلول انفرادی، طبق روال متداول در زندانهای ایران، نشانهای آشکار از نزدیک بودن اجرای حکم مرگ است؛ آخرین ایستگاه پیش از پایان زندگی.
فریادی بیپاسخ مقابل زندان ارومیه
صبح پنجشنبه، ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، خانواده حسیننژاد با اضطراب و امیدی رو به زوال، مقابل دادگستری و زندان ارومیه تجمع کردند. اما دریغ از حتی یک پاسخ از سوی مقامات. بیتوجهی سیستماتیک به خانوادههایی که عزیزانشان را در انتظار مرگ میدانند، به بخشی از سازوکار خشونتبار دستگاه قضایی حکومت تهران بدل شده است.
خودکشی، فریادی از دل فروپاشی روانی
در میانه این بحران، خبر تکاندهندهای منتشر شد: اسماعیل حسیننژاد حیدرانلو، برادر حمید، شب گذشته در اقدامی اعتراضی، دست به خودکشی زده است. او اکنون در یکی از بیمارستانهای شهر خوی بستری است. این حادثه نهتنها بازتابی از رنج جانکاه خانوادههاست، بلکه سندی دیگر بر اثرات روانی و اجتماعی اعدام و فضای رعب و وحشتیست که حکومت بر جامعه تحمیل میکند.
اعدام سیاسی؛ ابزار سرکوب، نه عدالت
حمید حسیننژاد، یک زندانی سیاسیست؛ کسی که نه به جرم جنایت، بلکه به دلیل عقیده، اعتراض یا فعالیت سیاسی با شدیدترین مجازات ممکن مواجه شده است. این در حالیست که نهادهای بینالمللی، بارها استفاده ابزاری از مجازات اعدام علیه دگراندیشان، فعالان قومی و مخالفان سیاسی را نقض آشکار حقوق بشر دانستهاند.
در شرایطی که مقامات رسمی سکوت پیشه کردهاند، این کانون حقوق بشر ایران و دیگر نهادهای مدنیاند که هشدار دادهاند: اجرای این حکم نهتنها جان یک انسان را میگیرد، بلکه بنیان روانی خانوادهای را نیز به نابودی میکشاند. آنان خواستار توقف فوری اجرای حکم، رسیدگی به وضعیت خانواده و بازگرداندن حمید به بند عمومی شدهاند.
رویکرد سرکوبگرانه حکومت تهران در مواجهه با بحرانهای اجتماعی و سیاسی، همواره بر پایه خشونت، ارعاب و احکام سنگین بوده است. اما جامعه امروز، بیش از هر زمان دیگری فریاد میزند:
اعدام نکنید.
در عصر آگاهی و ارتباط، جان انسانها را نمیتوان بیهزینه گرفت. مسئولیت تاریخی، اخلاقی و بینالمللی متوجه هر نظامیست که مرگ را به ابزار سیاست بدل میکند.