
خشم بر چرخهای سنگین؛ انفجار بندرعباس و اعتراض کامیونداران به پنهانکاری سپاه
در روزهایی که هنوز بوی دود و آتش از بندر رجایی به مشام میرسد، خیابانهای بندرعباس شاهد صحنهای بیسابقه بودند: رژه کامیونداران معترض کرمانی، با بوقهای ممتد، پلاکاردهای سوگواری و خشم فروخوردهای که در قالب سوگ و سکوت خود را فریاد میزد.
این اعتراض صامت اما کوبنده، نه تنها سوگوار جانباختگان انفجار مرگبار بندر بود، بلکه پاسخی روشن و صریح به پنهانکاری و بیپاسخماندن افکار عمومی در برابر نقش نهادهای نظامی، بهویژه سپاه پاسداران در این فاجعه بود.
سکوت سپاه، فریاد جادهها
در حالیکه هنوز هیچ مقام حکومتی صراحتاً مسئولیت انفجار را نپذیرفته و روایتها میان «اشتباه انسانی» و «حادثه بندری» سرگردان است، گزارشها و شواهد منتشر شده از منابع مستقل حاکی از آن است که ذخیرهسازی مواد شیمیایی خطرناک نظیر پرکلرات سدیم، مرتبط با برنامه موشکی سپاه، علت اصلی انفجار بوده است.
همین سکوت و تلاش برای سانسور اطلاعات، نه تنها اعتماد عمومی را مخدوش کرده، بلکه جامعهای آسیبدیده اما آگاه را به کنشگری خیابانی سوق داده است. کامیوندارانی که سالهاست با ناامنیهای جادهای، اقتصاد ناپایدار و بیتوجهی به ایمنی کار زیستهاند، اینبار خیابان را به صحنه اعتراض خود بدل کردند.
بندر، قربانی سود، سلاح و سانسور
انفجار بندر رجایی تنها یک «حادثه صنعتی» نبود، بلکه نمادی از اولویت یافتن منافع نظامی بر زندگی مردم عادی است. بندری که باید شاهراه تجارت و توسعه باشد، به انبار پرخطر سلاح و مواد قابل اشتعال بدل شده است. این تغییر کارکرد بندر، نتیجه مستقیم حضور گسترده سپاه در ساختار اقتصادی و امنیتی بنادر کشور است.
در این میان، کامیونداران معترض با رژهای بیسابقه، این پیام را مخابره کردند که: «ما دیگر مقصران بینام را نمیپذیریم. ما حقیقت را میخواهیم، نه توجیه.» اعتراضی که شاید به زبان فریاد نبود، اما سنگینتر از انفجار، ساختار اعتماد میان مردم و حاکمیت را لرزاند.
جادههایی که دیگر خاموش نیستند
اعتراض در بندرعباس میتواند سرآغاز فصل تازهای از مقاومت مدنی باشد؛ جاییکه کارگران و اقشار زحمتکش حاشیهنشین، صدای اعتراض خود را در برابر ساختارهای نظامیگرا و غیرپاسخگو بلند میکنند. کامیونداران، نه صرفاً حملکننده کالا، که اینبار حامل خشم اجتماعی بودند؛ خشم نسلی که میبیند جان انسانها در سایه سود و سلاح، به سادگی قربانی میشود.