اخباراخبار اهوازمقالات

به یاد سالروز قیام آب در اهواز

روزهای قیام اهواز، تابستان دو‌ سال پیش را با جزییات بخاطر دارم. از عدم حمایت اپوزیسیون تعجب می‌کردم.

می‌گفتم مگر تغییر حکومت تهران نمی‌خواهید؟ با خود فکر می‌کردم اگر در تمام این اپوزیسیون، تنها یک نفر،  یک صفحه استراتژی خوانده باشد، می‌فهمد که بیشترین شارژ انقلابی برای تضعیف حکومت تهران، در میان عرب‌های احواز است و نباید چنین فرصتی را با جهل و تعصب از دست داد.

‏عرب‌ها سال قبلش مستمرترین اعتراضات در تاریخ حکومت تهران قبل از انقلاب ژینا را رقم زده بودند.

حکومت تهران شاعران جوان‌شان را در کافه سوزانده و کشته بود. بی‌آب بودند. کشاورزان و میراث‌داران کهن‌ترین و باستانی‌ترین جلگه‌های طبیعی پس از انقلاب کشاورزی، اکنون شاهد خشکی عمدی برای استخراج نفت بودند. گاومیش‌ها که برای هزاران سال در کنار این مردم زندگی می‌کردند، از سر خشکی، پوست‌شان تکه تکه کنده می‌شد و با درد جان می‌دادند.  مردمی با عزت نفس که روزگاری در تمام کرانه‌های خلیج ثروتمندترین و سخاوتمندترین بودند، از زمان کشف طاعون سیاه نفت و حکومت تهران رضاشاهی، به فقیرترین کرانه‌نشینان تبدیل شده بودند در حالی که کودکان‌شان آنسوی آب، دوبی را می‌دیدند و با مقایسه‌ای پر سوال از بی‌عدالتی بزرگ می‌شدند.…

‏اما این مردم برای آب به خیابان نیامدند؛ به بهانه آب آمدند و با هم فریاد زدند: «بالروح بالدم نفدیک یا احواز!».

‏اپوزیسیون، همین معرکه‌گیران جورج تاون، همين دادخواهان، همین روزنامه‌نگاران، همین رسانه‌های فارسی، همگی یا سکوت کردند و یا سانسور کردند.  تنها نیروهایی همدل از ملت‌های غیرفارس عرب‌ها را حمایت کردند. تا آن که آذربایجان حماسه آفرید.

‏حمایت آذربایجان از اهواز به تمام معنا حماسه‌ای تاریخی بود. باید آن روز را روز ملی پیوند و دوستی دو ملت یا همه ملت‌ها نام‌گذاری کرد.  تورک‌ها مدت‌ها بود حکومت تهران تهران را به تهرانی‌ها و مرکزنشینان سپرده بودند. حتا برای مطالبات خود نیز به خیابان نمی‌آمدند. ولی برای احوازی‌ها ریسک خیابان و خطر سرکوب را پذیرفتند و صرفا برای حمایت از آنان وارد میدان شدند.

‏اما باز همین حماسه آموزنده و بی‌نظیر حمایت و همدلی توسط رسانه‌های فارسی سانسور شد. شعار آذربایجان را با وقاحت تمام جور دیگری خواندند.

‏به هر رویدادی که در چند سال گذشته در جهت خیزش علیه حکومت تهران صورت گرفته نگاه می‌کنی، می‌بینی که منشاء آن (یا بیشترین شارژ انقلابی آن) در میان ملت‌های غیرفارس بوده … و بزرگ‌ترین مانع انقلاب نیز فرهنگ فارس‌سالار و رسانه‌ها و مبلغان انحصارگر آن بوده.

‏تکلیف همگی ما با این تجارب مکرر روشن است. تمایز میان دشمن و دوست و دشمن در لباس دوست نیز روشن است.

نویسنده: مهدى جلالى تهرانى

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا