منشا پیدایش روحانیون(آخوندها) و از انگل اجتماع بودن آنها تا طلبکاری یک حکومت از دنیا
پادشاهی صفوی اولین و بزرگترین پادشاهی جغرافیای ایران پس از فتح فلات ایران توسط مسلمانان بود.
در ابتدا صفویان یکی از سلاسل تصوف در زمان شیخ صفیالدین بودند آنها مثل تمامی سلاسل و مکاتب دیگر تصوف، یک سلسله سنتی از تصوف بشمار میآمدند، با گذشت زمان، آرام آرام تفکر این سلسله با انقلاب مسلحانه یعنی با شمشیر آمیخته شد و سلسله صفویان به حکومت و قدرت رسید.
اولین پادشاه صفوی، شاه اسماعیل، در حالی که تنها ۱۵ سال داشت بر تخت سلطنت نشست و اعلام کرد که در قلمرو او پیروی ازتعالیم شیعی دوازده امامی اجباری است.
شاه اسماعیل صفوی، از همه مساجد خواست که ازاین پس به اذان «شهادت میدهم که علی ولی الله است» اضافه کنند.
صفویان با عقاید غلوآمیز شیعه صوفیانه به روی کارآمدند، گفته شده است اصولا دراوایل حکومت صفویان، عقایدشان با فقه و کلام سیستماتیک شیعی هیچ مطابقتی نداشته است و اکثر مورخین هم به این مطلب اشاره کردهاند.
در دوران حکومت شاه طهماسب صفوی مدارس علمیه (حوزه) برای ترویج علوم دینی شیعی تاسیس شدند و برای تدریس و آموزش افرادی(روحانیون) دراین مدارس ازعلمای شیعه دیگرسرزمینهای مسلمان ازجمله پدرشیخ بهائی و محق کرکی از جبل العامل لبنان، دعوت بعمل آوردند.
تأثیر مذهبی و اجتماعی سیاستهای شیعی صفویان، زندگی ایرانیان را که پیش از این عمدتاً سنی بودند، تغییر داد، تغییر از سنی به شیعه نقطه عطف بزرگی برای تاریخ دینی جغرافیای ایران بود.
در این دوران شاهان صفوی درتلاش برای توسعه تشیع بودند وآنها به دنبال تثبیت تشیّع و تبیین احکام شیعی درهمه ابعاد بودند و با استفاده از موقعیت به وجود آمده بهترین راهکار و گزینه، ایجاد با ایجاد مدارس علمیه فقهی را انتخاب نمودند و با فعالیتهای فرهنگی توانستند جغرافیای ایران را به کانون تشیّع تبدیل سازند با ایجاد مدارس علمیه (حوزه)، سبک زندگی دینی جدیدی را برای ایرانیان ایجاد کردند و گفته شده است که صفویان با تأسیس مدارس علمیه شیعی (حوزه) به ویژه در قم، تأثیر بسزایی در تاریخ تشیع داشتهاند.
با توجه به تاریخ تشیع، محیط دینی شیعیان دوازده امامی، پس از غیبت امام دوازدهم، ویژگی مشخصی پیدا کرد، زیرا پس ازاعلام مذهب رسمی ایرانیان به مذهب شیعه دیگر به منبع زنده معارف الهی، یعنی امام دسترسی نداشتند لذا خلا ایجاد سلسله مراتب نهادینه شده مذهبی محسوس بود به همین دلیل روحانیون محصول مدارس علمیه و تلاش حوزه برای کسب مرجعیت ظاهری دینی را در پیش گرفتند هرچند که ازآن زمان تاکنون به هیچ عنوان موفق به کسب مرجعیت توحیدی دردین نشدند.
عده زیادی معتقدند که دراواخر زمامداری صفویان و بیشتر بعد ازدوران صفویه، سیاست و برنامه ریزی مدارس علمیه فقهی، روحانیون به جای امامان شیعه بوده است؛ آنها برای پر کردن خلا امام غایب و ایجاد یک منبع زنده برای مرجعیت و رهبری مذهبی برای جامعه شیعی، شخصیت و واژه «مجتهد واجد شرایط» را ایجاد کردند و پیرو ظهور این شخصیت شکل گرفته با نام «مجتهد واجد شرایط »، این شخصیت به رهبری که منبع اصلی سیاسی و رهبری روحانیون در جامعه ایرانیان مبدل شد.
عدهای دیگرنیزبراین باورند که وظیفه سیاسی مجتهد واجد شرایط برای اطمینان از اینکه اعمال حاکم مطابق با شریعت الهی باشد، شکل گرفته است و پیرو آن نیز مردم بدون آگاهی هم پادشاهان و هم روحانیون را واجد شرایط رهبری سیاسی جامعه دانستند.
ظهورسلسله قاجار و اوج قدرت روحانیون و استقلال مالی روحانیون از حکومت
پس از دو قرن حکومت صفویه، ناتوانی شاه سلطان حسین صفوی در اداره امپراتوری صفویان، منجر به حمله افغانها شد که پادشاهی صفویان پایان یافت.
پس از سقوط سلسله صفویه، رهبران کاریزماتیک قوی مانند نادرشاه افشار و کریم خان زند توانستند ثبات نسبی را در جغرافیای ایران ایجاد کنند، بلافاصله پس از مرگ آنها، جغرافیای ایران دوباره با هرج و مرج مواجه شد.
روحانیون نوظهور شیعه مورد اقبال نادر و کریمخان نبودند. این تجربه تلخی برای روحانیون بود، نادرشاه افشار آنها را از دربار عزل کرد و به آنها مواجب و پولی نمیداد.
هر چند اوضاع در زمان کریم خان برای روحانیون بدتر شد، زیرا کریم خان روحانیون را به عنوان انگل در جامعه مینگریست.
در دوران آشوب حکومت افشاریان و زند، که دوران جنگهای داخلی و نیز جنگ با کشورهای همسایه بود، روحانیون شیعه این فرصت را پیدا کردند تا قدرت مستقل خود را توسعه دهند در نتیجه، همواره نخبگان روحانی قدرتمندی در جوامع شیعی وجود داشتند.
پادشاهان افشار و زند قادر به تشکیل سلسلههای قوی و طولانی مدت نبودند. لذا ظهور یک رهبر مقتدر، همچون آقا محمدخان قاجار، توانست پادشاهی جدیدی درجغرافیای ایران را تثبیت کند و منجربه تاسیس سلسله پادشاهی قاجارشود.
آقا محمدخان در حالی پادشاه شد، که جغرافیای ایران با نفاق، تهدید کشورهای همسایه و جنگ داخلی مواجه بود. جغرافیای ایران نیز مانند اکثر مناطق آن ناحیه، موضوع نزاع فرانسه، انگلیس و روسیه شد آقا محمدخان در بیشتر دوران حکومت خود در حال مذاکره با دشمنان یا در جنگ بود و مجالی برای پرداختن به روحانیون نداشت.
اما در زمان قاجار و بالاخص فتحعلی شاه روحانیون توانستند اقتدار دوران صفوی خود را دوباره به دست آورند و حتی افزایش دهند. در زمان حکومت قاجار، نقش روحانیون شیعه نوظهور با نام اصولیون، عاملی تعیین کننده برای زندگی مذهبی، سیاسی و اجتماعی در بین ایرانیان شد.
روحانیون شیعه در دوران قاجار میخواستند سیستمی مستقل از حکومت بخصوص از منظر مالی به دست آورند. آنها نمیخواستند همان رفتار تلخی را که با نادرشاه افشار متحمل شده بودند، تجربه کنند، بنابراین، آنها یک سیستم مستقل مالی را تشکیل دادند که به طور فزایندهای قدرتمند شدند، تا جایی که گاهی اوقات قدرت حکومت را به چالش میکشیدند.
بعد از آقا محمدخان قاجار برادرزاده او، فتحعلی شاه، پادشاه جغرافیای ایران شد و فتحعلی شاه فردی خرافاتی بود که به شدت بر روحانیون شیعه تکیه میکرد و تا حد زیادی از آنها نیز تمجید میکرد، در این زمینه همواره میگفت: «حکومت ما [فتحعلی شاه] از جانب مجتهدان عصر است».
از آنجایی که فتحعلی شاه مردی خرافاتی بود، و تمایلات خرافی او فرصتهای بیشتری را برای روحانیون شیعه ایجاد کرد.
این درحالی بود که روحانیون شیعه نیز در تلاش بودند تا اقتدار سیاسی و اجتماعی از دست رفته خود را بازیابند، برای انجام این کار، این نظریه را توسعه دادند که روحانیون نمایندگان و مجریان امامان شیعه هستند، همانطور که امامان شیعه واسطه بین خدا و بشریت بودهاند.
بر اساس این نظریه «مجتهد واجد شرایط» بوجود آمد تا الگویی و نمونهای باشد برای آنکه شیعیان عادی از او الگوبرداری کنند.
همچنین فتحعلی شاه برای مشروعیت بخشیدن به سلطنت قاجارها، نیاز داشت که رابطه نزدیک خود را با روحانیون شیعه حفظ کند. بنابراین او برخی از مقابرعتبات عالیات شیعیان را به همین منظور بازسازی کرد.
گفته شده ست که جنگهای مستمر با روسیه مزید برعلت شده بود که فتحعلی شاه برای تقویت نیرویهای جنگی خویش به حمایت و یاری روحانیون شیعه نیاز داشته وشاه مدیون و مقروض آنها شود و بعد از آن روحانیون شیعه، خود را دارای اقتداری بالاتر از پادشاه در جامعه میدانستند.
در زمامداری قاجار برخی از مردان قدرتمند دربار نیز از جمله وزرای دربار، برای کسب شهرت به روحانیون شیعه ادای احترام میکردند.
تا جایی که یکی از وزرا دربار شاه با دستگیری و تحویل مخالفان روحانیون نوظهور به یکی از روحانیون نوشته است: «ما آنها را میفرستیم. به دست تو که آنها را به گونهای که مناسبترین و مطابق با احکام دین مقدس میدانید، به قتل برسانید، محبوس کنید، یا مجازات کنید».
روحانیون شیعه مجازات اعدام این فرهنگ آزار و اذیت غیر و دیگران را، از دوران صفویه به ارث برده بودند.
منابع اولیه درآمد روحانیون شیعه یا به گفته کریم خان زند این انگلهای اجتماع، موقوفات و حمایت مالی پیروان آنها از طریق وصیت و هدایا بود. آنها همچنین صدقه و سایر وجوهات مذهبی را جمع آوری میکردند.
حتی پادشاهان قاجار در زمان بحران اقتصادی، این پرداختها به روحانیون شیعه را متوقف نکردند. برخی وجوهات مذهبی شیعیان نیز باید به روحانیون پرداخت میشد و نه به دولت.
بنابراین روحانیون شیعه از نظر مالی توانستند یک مرجع قدرتمند مستقل موازی با حکومت در جغرافیای ایران ایجاد کنند.
آنها چنان در جامعه تأثیر گذار شده بودند که پادشاهان قاجار در بسیاری از مناسبتهای سیاسی و اجتماعی از آنها به طرق مختلف از جمله جهادیه نویسی، تکفیر، سب و لعن کردن، تهییج مردم و… طلب کمک و یاری میکردند.
به باور عموم و با بالا گرفتن قدرت بیحد و اندازه روحانیون محصول مدارس علمیه شیعی (حوزه) در دوران قاجار، شاید در اواخر دوران قاجار جرقه این جمله که «دنیا به روحانیون شیعه یک حکومت بدهکار است»، شکل گرفته است.
نویسنده: سعیده بندر