اخباراخبار ايرانمقالات

ارتجاع در لباس نو: چرا سلطنت‌طلبی نمی‌تواند پاسخ آینده باشد؟

در کشوری که دهه‌ها است از زخم‌های دیکتاتوری و استبداد مذهبی خون‌چکان است، بسیاری از شهروندان در جستجوی آلترناتیو، به گزینه‌های مختلفی نگاه می‌کنند. اما یکی از پرسروصداترین و در عین حال، ضد و نقیض‌ترین جریان‌های مدعی اپوزیسیون، سلطنت‌طلبان هستند؛ جریانی که مدعی بازگرداندن ایران به «عظمت گذشته» است، اما ابزار و رفتار و گفتمانش از جنس همان گذشته‌ی تاریک و تمامیت‌خواهانه است.

سلطنت‌طلبی، میان تعارض گفتار و کردار

سلطنت‌طلبان خود را وارث تمدنی کهن و فرهنگ والای ایرانی معرفی می‌کنند. اما رفتار آن‌ها در فضای مجازی، بیش از آن‌که نمایانگر وقار تاریخی باشد، نمایش لمپنیسم و فحاشی‌های خشن است. آنان از “ایرانِ متحد” می‌گویند، اما با ادبیاتی نژادپرستانه و نفرت‌پراکن، علیه قومیت‌ها و زبان‌های غیرفارسی موضع‌گیری می‌کنند؛ و این درحالی است که مدعی دفاع از «حقوق همه ایرانیان» هستند.

سلطنت‌طلبان از آزادی و دموکراسی دم می‌زنند، اما خواهان بازگشت به نظام پادشاهی و قدرت موروثی‌اند؛ تناقضی آشکار که نشان می‌دهد آن‌ها درک دقیقی از مفاهیمی همچون جمهوریت، آزادی بیان و حق انتخاب مردم ندارند.

بازگشت به گذشته‌ای پوسیده

پیشینه سلطنت در ایران، به‌ویژه در دوران پهلوی، با سرکوب، شکنجه، فساد دربار، تبعیض طبقاتی و وابستگی به قدرت‌های خارجی گره خورده است. با این حال، هواداران سلطنت با تحریف تاریخ و نادیده‌ گرفتن جنایات رژیم پهلوی، از محمدرضا شاه چهره‌ای «اصلاح‌گر» می‌سازند.

اما آنچه آنان “افتخار دوران پهلوی” می‌نامند، برای بسیاری از مردم ایران، دوره‌ای از خفقان، سانسور، ساواک، اعدام مخالفان و بی‌عدالتی گسترده بود. سلطنت‌طلبی اگر واقعاً پاسخی برای آینده باشد، باید بتواند به نقد تاریخ خود بنشیند، نه اینکه تنها از آن تمجید کند.

ناسیونالیسم سمی، نه میهن‌پرستی

یکی از بحران‌زاترین وجوه سلطنت‌طلبی، آمیختگی ناسیونالیسم افراطی با فاشیسم قومی و زبانی است. آنان با شعارهایی چون «ما آریایی هستیم، عرب نمی‌پرستیم» نه تنها به هم‌میهنان عرب‌زبان توهین می‌کنند، بلکه با نفی تنوع فرهنگی و زبانی، رویای «ایران یکپارچه» را به سلاحی برای حذف دیگری بدل می‌سازند.

میهن‌پرستی به معنای عشق به وطن است، نه دعوت به جنگ داخلی یا استقبال از حمله نظامی خارجی برای رسیدن به قدرت. چگونه می‌توان مدعی عشق به ایران بود، اما نابودی آن را هزینه‌ای قابل قبول برای حذف حکومت تهران دانست؟

خلأ تئوریک و چهره‌های معتبر

یکی دیگر از نشانه‌های سطحی بودن جریان سلطنت‌طلبی، نبود چهره‌های علمی، فرهنگی و اندیشه‌ورز در این جریان است. سلطنت‌طلبی نه مانیفستی دارد، نه گفتمانی مدون و نظریه‌پردازی جدی. بازتولید اسطوره‌هایی چون شعبان بی‌مخ به عنوان “قهرمانان ملی”، بیش از هر چیز ضعف فرهنگی و فکری این جریان را برملا می‌سازد.

وقت آن است که آلترناتیو بسازیم

خشم از حکومت دینی، مردم را نباید به آغوش دیکتاتوری پادشاهی بازگرداند. اگر مسئله استبداد است، پادشاهی پاسخ نیست؛ اگر مسئله آزادی است، قدرت موروثی راه‌حل نیست. ایران نیازمند اندیشه‌های نو، جریان‌های مدرن، و نیروهایی است که به جای گذشته، به آینده نگاه کنند.

بازگشت به سلطنت، نه تنها راه‌حل نیست، بلکه بازتولید همان چرخه‌ی باطل سرکوب، نابرابری، و تحقیر مردم خواهد بود.

عیسی بندر

موضوعات ذات صلة

دکمه بازگشت به بالا