
نظام آموزشی حکومت تهران با بحرانی جدی در حوزه دسترسی کودکان به آموزش ابتدایی روبهرو است. بنا بر آمارهای اعلامشده توسط رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش، نزدیک به ۱۷۰ هزار کودک از تحصیل در این مقطع بازماندهاند.
یکی از عوامل اصلی ترک تحصیل کودکان، شرایط نامناسب اقتصادی خانوادههاست. آمارها نشان میدهد که بسیاری از کودکان به جای نشستن پشت میز کلاس، وارد بازار کار شدهاند. گزارشهای داخلی تأیید میکنند که خانوادههای محروم برای تأمین حداقل معیشت، فرزندان خود را به کار وامیدارند. این امر نهتنها حقوق کودکان را پایمال میکند، بلکه چرخه فقر را در نسلهای آینده نیز تداوم میبخشد.
در کنار مشکلات اقتصادی، ساختار ناکارآمد نظام آموزشی نیز به افزایش تعداد بازماندگان از تحصیل دامن زده است. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان بارها نسبت به «آموزش ایدئولوژیک، فقر و مافیای آموزشی» هشدار داده و تأکید کرده است که آمارهای واقعی از تعداد کودکان بازمانده از تحصیل بسیار فراتر از ارقام اعلامشده از سوی مسئولان حکومتی است.
کودکان کار و آیندهای در سایه محرومیت
بر اساس آمارهای منتشرشده، نزدیک به نیمی از کودکان کار و خیابان از تحصیل محروماند. این کودکان نهتنها از آموزش محروم شدهاند، بلکه با سوءتغذیه و مشکلات بهداشتی نیز دست و پنجه نرم میکنند. بسیاری از آنها در آینده با بیماریهای مزمن و مشکلات جسمی روبهرو خواهند شد، موضوعی که بحران اجتماعی گستردهتری را در دهههای آینده رقم خواهد زد.
سیاستهای شکستخورده و وعدههای بینتیجه
علی ربیعی، دستیار اجتماعی رئیس دولت پانزدهم، از ناکارآمدی ساختاری در حل بحران آموزش کودکان انتقاد کرده است. او از «عدم هماهنگی دستگاههای دولتی، بوروکراسی ناکارآمد و نگاه مقطعی» به عنوان دلایل شکست طرحهای حکومتی یاد میکند. این در حالی است که حکومت تهران بهجای ارائه راهکارهای عملی، همچنان به انتشار آمارهای غیرشفاف و غیرواقعی ادامه میدهد.
افزایش کلاسهای شلوغ و استانداردهای آموزشی پایین
از سوی دیگر، بر اساس آمارهای منتشرشده، در مدارس ایران بیش از ۶ هزار کلاس درس وجود دارد که تعداد دانشآموزان آنها از ۴۰ نفر فراتر میرود. این تراکم بالای دانشآموزی در کنار کیفیت پایین آموزش، تأثیر مستقیمی بر افزایش نرخ ترک تحصیل دارد.
عدم سرمایهگذاری مناسب در آموزش و افزایش نابرابریهای آموزشی، در بلندمدت به گسترش فقر، افزایش جرم و کاهش نرخ سواد در میان نسلهای آینده منجر خواهد شد. کارشناسان آموزشی هشدار دادهاند که اگر حکومت تهران همچنان به اولویتبندی مسائل ایدئولوژیک بر آموزش کیفی ادامه دهد، بحران آموزش به سطحی غیرقابل بازگشت خواهد رسید.
این آمارها و واقعیتهای میدانی، زنگ خطری جدی برای آینده نسلهای آینده است؛ آیندهای که در سایه بیکفایتی سیاستگذاران، بیش از پیش در مسیر تاریکی و محرومیت قرار گرفته است.