اخباربین المللمقالات

جنگ اوکراین؛ محاسبات کرملین کجا اشتباه بود؟

بسیاری از معادلات و روندها آن طور نبوده‌اند که کرملین تصور می‌کرده است. مقاومت و انسجام ملی در اوکراین و اعتراضات و اقدامات بین‌المللی با تصورات و محاسبات کرملین نمی‌خوانند. چین هم حالا در مورد کنار روسیه ایستادن مشکل دارد.

قرینه‌سازی در مورد سرنوشت پوتین با سرنوشت نیکلای دوم شاید نادرست باشد، ولی بعید است که او بتواند حکمرانی به سیاق بیست سال گذشته را ادامه دهد.

آخرین باری که در دهه گذشته اوکراین چهره ملی واحد و منسجمی از خود به نمایش گذاشت روزی در سال ۲۰۱۰ بود که بازیکن سرشناس فوتبال این کشور، آندره شوچنکو در چارچوب بازی‌های مقدماتی جام ملت‌های اروپا دو گل به دروازه سوئد وارد کرد. از سواستوپل در کریمه با مردمانی متمایل به روسیه تا لویو در غرب که کانون عمده مخالفت با روسیه است، موج شور و هیجان به پاخاست و اواکراین وحدت و انسجام ملی کم‌نظیری را به نمایش گذاشت.

اما در یک دهه گذشته، از جمله به دلیل مناقشات و تحولات ناشی از اعتراضات «میدان» در کی‌یف در سال ۲۰۱۴ که رویکردهای شرق و و غرب در قبال آن شکاف‌ها در اوکراین را شدیدتر کرد، به علاوه اقدام بعدی روسیه در منضم‌کردن کریمه به خاک خود و حمایت مسکو از جدایی‌خواهان شرق کشور که با بی‌تدبیری و بازی بد مقامات کی‌یف محمل بیشتری برای کژتابی و کژکاری کرملین فراهم شد همه و همه چسب و چفت انسجام اجتماعی در اوکراین را کاهش داده‌اند.

اگر تا سال ۲۰۱۴ بخش بزرگی از مردم اوکراین در زمینه فرهنگی و زبانی نگاه مثبت و همگرایانه‌ای به روسیه داشتند، از این سال این جمعیت بیشتر و بیشتر به اقلیت رفته است. حالا با اقدام نظامی روسیه و تهاجم به اوکراین بیش از هر زمان دیگری نگاه مثبت به همسایه بزرگی شرقی به قهقرا رفته و همین حمله عامل انسجام ناموجود در اوکراین شده است.

در واقع بیش از پیش این تصور کرملین که شکاف تاریخی و فرهنگی در جامعه اوکراین محملی برای پیروزی نظامی و همراهی احتمالی مردم با تهاجم روسیه خواهد شد می‌رود که همچون حبابی بترکد.

همین توهم بود که شاید سبب شده بود کرملین درباره بروز و شدت مقاومت در اوکراین فکر و ذکر لازم را نکند. تحریم‌های سنگین غرب را هم مسکو انتظار نداشت و اهدافی را هم که پوتین در روز حمله به اوکراین اعلام کرد، از جمله «نازی‌زدایی از اوکراین»، «مقابله با قوم‌کشی در دو جمهوری خودخوانده» در شرق کشور و نیز دورکردن ناتو از اوکراین و شرق اروپا هم یا پروپاگاندا بودند و پروپایی نداشتند یا در عمل به نقیض خود بدل شدند.

حالا ناتو بیش از پیش در اروپا میدان‌داری می‌کند و هواداران ورود سوئد و فنلاند به ناتو قوی‌تر شده‌اند. آمریکا هم که قصد داشت از اروپا برود، کم و بیش برای برخی از کشورهای قاره عزیزتر می‌شود و حرفش را می‌خوانند و به گسترش تسلیحات و افزایش بودجه‌های نظامی بیشتر روی خوش نشان می‌دهند و …

آلمان که از پس از جنگ جهانی دوم در زمینه نظامی‌گری و اختصاص بودجه به این امر دست به عصا و محتاط راه می‌‌رفت هم یک شبه بودجه‌های کلان برای تسلیحات اختصاص می‌دهد و از سیاست منعطفش در برابر روسیه ۱۸۰ درجه فاصله می‌گیرد. رهبر اپوزیسیون بزرگ آلمان هم گفته است که درگیر شدن ناتو در جنگ اوکراین منتفی نیست.

افزایش بودجه نظامی و گرایش بیشتر به نظامی‌‌گری و امنیت سخت‌افزاری طبیعی است که در ردیف‌های بودجه و سهم اعتبارات اجتماعی در کشورهای اروپایی تأثیری محسوس می‌گذارد و تأمین حدی از رفاه و عدالت و اجتماعی و محدودیت فقر را که شرط لازم حفظ و استحکام دمکراسی در این کشورها بوده، با مشکلاتی روبه‌رو می‌کند.

چین و مخمصه‌ای که مسکو ساخته است

این که کرملین با رهبران کشورهای همسایه (جمهوری‌های سابق شوروی) جلسه مجازی می‌گذارد تا به آنها اطمینان خاطر دهد که مسئله با اوکراین تغییری در «حسن همجواری» با این کشورها نمی‌دهد و … شاید در قزاقستان و قرقیزستان و بلاروس با سکوتی تأیید‌آمیز همراه شود، ولی حتی چین هم که روسیه شاید در این بحران بیش از همه روی امکانات و حمایت اقتصادی و سیاسی آن تکیه کرده بود در تلاش برای حدی از فاصله‌گیری با جنگ جاری در اوکراین است.

رأی ممتنع چین به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در محکومیت حمله روسیه به اوکراین نقشی عمده در تشجیع شماری از کشورها و افزایش کم‌سابقه آرای مثبت و ممتنع به این قطعنامه داشت، به گونه‌ای که تنها چهار کشور غیرخوش‌نام در جهان در کنار روسیه ایستادند.

برای چین اقدام و برآمد نظامی روسیه در کریمه و سوریه چندان مطلوب و قابل حمایت نبوده و با سکوت از کنار آنها گذشته است. و حالا طبیعی است که تهاجم به اوکراین، پکن را در وضعیتی بسیار دشوار قرار داده باشد، به خصوص که از فحوای کلام رهبران پکن می‌توان دریافت که در جریان امضای بیانیه مشترک سران دو کشور در روز چهارم فوریه در پکن که مضمونی مبتنی بر حمایت تمام قد چین از مطالبات مسکو در مورد نپیوستن اوکراین به ناتو و جمع‌کردن بخشی از ساختارهای این سازمان در کشورهای شرق اروپا داشت کرملین قصد خود برای حمله احتمالی به اوکراین را مکتوم گذاشته و رهبری چین را از آن باخبر نکرده است.

اجلاس سالانه کنگره خلق چین که حالا در پکن افتتاح شده، گرچه به طور صوری هم که شده مسائل عمده‌ای مانند کاهش نرخ رشد جمعیت، گسترش خرید و فروش زنان و کاهش رشد اقتصادی را در دستور کار خود دارد، ولی سایه جنگ اوکراین سنگین‌‌تر از هر مسئله‌ دیگری در این کنگره حی و حاضر است.

مخمصه چین که مناسبات گسترده‌ای هم با اوکراین داشته، این است که به رغم انسداد و استبداد داخلی پیوسته تلاش کرده خود را «پایبند و مدافع حقوق بین‌المللی» معرفی کند. در چنین شرایطی پکن نه حمایت از اقدام روسیه برایش میسر است و نه حاضر است به گونه‌ای موضع بگیرد که به سود جناح رقیب به رهبری آمریکا تمام شود، به خصوص که پکن دائماً تبلیغ کرده که آمریکا و غرب بانی و حامی «سیاست تهاجمی و ناقض حقوق بین‌المللی» هستند.

پکن این بیم را هم دارد که با موضع انتقادی و مخالف گرفتن به ضرر روسیه این کشور را در جبهه‌بندی برای تقابل با آمریکا و غرب در صحنه بین‌المللی از دست بدهد.

در این وضعیت طبیعی است که پکن، ولو در خفا بر لزوم پایان هر چه سریع‌تر جنگ که تأثیر منفی محسوسی بر اقتصاد جهان و خود چین هم دارد، به کرملین فشار بیاورد و در عین حال برخی اقدامات ولو سمبلیک را هم به عنوان نشانه نارضایتی از این تهاجم انجام دهد.

تعطیل فعالیت‌های دو بانک عمده در روسیه که چین در آنها محوریت دارد، یعنی بانک توسعه سرمایه‌گذاری زیرساخت‌های آسیا و بانک مشترک کشورهای عضو بریکس، متشکل از چین و روسیه و هند و برزیل و آفریقای جنوبی از جمله این اقدامات نمادین و نه غیرمهم چین هستند.

سرنوشت نیکلای دوم؟

این که روسیه بتواند کی‌یف را به تصرف خود درآورد، هنوز هم امری منتفی‌شده نیست، ولی سؤال این است که آیا حفظ مناطق تصرف شده و تحقق مطالباتی که کرملین از طریق این تصرف دنبال می‌کرده، به راحتی ممکن خواهد بود؟

از سویی، شکست در تسخیر شهرهای بزرگ و از جمله کی‌یف به دلیل مقاومت غیرمنتظره‌ای که در حال تشدید است و می‌تواند به تداوم جنگ و کاهش روحیه و انگیزه سربازان روس بیانجامد، محسوس‌شدن بیشتر اثرات تحریم‌های سنگین غرب بر اقتصاد روسیه و نیز کمک‌های نظامی آشکار و پنهان غرب در تقویت مقاومت نیروهای دولت کی‌یف، به علاوه فضای عمومی منفی در سطح بین‌المللی علیه اقدام روسیه اگر با اقدامات و موضع‌گیری‌های منفی بیشتر پکن همراه شود ادامه جنگ برای مسکو را احتمالاً دشوارتر خواهند کرد.

به درازا کشیده‌شدن جنگ، فعال‌ترشدن و پرسش‌گرترشدن افکار عمومی و صداهای مخالف در خود روسیه نسبت به این تهاجم و اهداف و روند آن در کنار تأثیر منفی سنگینی که خود جنگ و تحریم‌ها بر حیات اقتصادی و سیاسی مردم می‌گذارد به علاوه فاصله‌گیری الیگارش‌هایی که تداوم سود و منفعت خود را دیگر در ادامه حمایت تام و تمام از کرملین نبینند همه و همه می‌توانند صحنه سیاسی خود روسیه را هم با معادلات جدیدی روبه‌رو کنند.

روز ۲۴ فوریه کرملین برای ورود جنگ به محاسبات و تصوراتی تکیه کرده بود که شاید بیش از پیش نادرست از کار درآیند. هستند کسانی که با فرارسیدن ۸ مارس و صدوپنجمین سالگرد برکناری نیکلای دوم، آخرین تزار روس که از جمله به دلیل سیاست‌هایش در جنگ جهانی اول کارش به سقوط کشید، به نوعی قرینه‌سازی برای سرنوشت ولادیمیر پوتین دست می‌زنند، ولی بدون محتمل‌دانستن چنین سرنوشتی هم می‌توان تصور کرد که ادامه حکمرانی برای او در صورتی که جنگ اوکراین به عدم موفقیت لازم یا شکست کامل بیانجامد، دیگر ممکن نخواهد بود.

پوتین حکمرانی بلامنازع‌ش در ۲۰ سال گذشته را مدیون نقشی بوده که جامعه درست یا نادرست برای او در منسجم‌سازی اقتصاد و سیاست روسیه فروپاشیده ناشی از سقوط اتحاد شوروی قائل بوده است. اتکای به دستگاه تبلیغاتی و رسانه‌ای و نیز زور و ضرب نیروهای امنیتی که پوتین از میان خود آنها برخاسته نیز در شکل‌دهی به این حکمرانی بلامنازع نقش کمی نداشته‌اند.

حالا اما چه بسا جنگ اوکراین تصویر پوتین را در میان سخت‌ترین باورمندانش در جامعه روسیه دچار خدشه اساسی کند و اتکای او به رسانه‌ها بلندگوهای تبلیغاتی و دستگاه‌های امنیتی نیز همچون تصورات او درباره «راحت و آسان‌بودن» جنگ در اوکراین کم و بیش توهم‌آلوده از کار درآیند.

صرفاً وضعیت اوکراین نیست که با چشم‌اندازهایی مبهم روبه‌روست. سرنوشت خود روسیه هم شاید با ابهامات بیشتری گره خورده است.

نویسنده:حبیب حسینی‌فرد/ منبع:رادیو فردا

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا