
بیانیه نشست همگرایی مونیخ شاهزاده رضا پهلوی؛ تأکید برتمامیت ارضی و انکار هویت ملیتهای غیرفارس
نشست «همگرایی مونیخ» روز یکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ (۱۶ فوریه ۲۰۲۵) با حضور شاهزاده رضا پهلوی، فعالان سیاسی مستقل و نمایندگان احزاب و گروههای موسوم به میهنپرست و آزادیخواه در ایالت بایرن آلمان برگزار شد. این نشست که با حضور رسانههای مختلف همراه بود، پس از پنج ساعت بحث و گفتوگو، بیانیهای با عنوان “اصول و چارچوب همکاری احزاب، سازمانها و افراد آزادیخواه و میهنپرست” صادر کرد.
تأکید بر “تمامیت ارضی” و انکار هویت ملیتهای غیرفارس
یکی از نکات بحثبرانگیز در این بیانیه، تأکید صریح بر “یکپارچگی و تجزیهناپذیری ایران” و تعریف کشور به عنوان سرزمینی با یک ملت واحد یعنی “ملت ایران” است. این ادبیات، ملیتهای عرب، کورد، بلوچ و سایر اقوام غیرفارس را نادیده گرفته و حقوق ملی آنان را نفی میکند. چنین رویکردی در حالی است که این ملتها برای حق تعیین سرنوشت و هویت مستقل خود دهههاست که مبارزه میکنند.
تأکید این بیانیه بر “حفظ تمامیت ارضی”، در واقع مهر تأییدی بر سلطه تاریخی فارسها بر سرزمینهای کورد، عرب و بلوچ محسوب میشود. این سیاست در امتداد همان نگاه مرکزگرایانهای است که همواره از سوی حکومتهای پهلوی و جمهوری اسلامی دنبال شده و حقوق ملیتهای غیر فارس را به رسمیت نشناخته است.
تلاش برای تثبیت یک نظام متمرکز در آینده
بیانیه نشست مونیخ با تأکید بر “دولت ملی”، در واقع مدل تمرکزگرایانه دولت-ملت را بازتولید میکند و از هرگونه ساختار فدرال یا حق تعیین سرنوشت برای ملتهای غیرفارس خودداری کرده است. با وجود آنکه در بخشی از بیانیه به “حقوق بنیادین بشر” اشاره شده، اما عدم اشاره به حقوق ملیتهای غیرفارس و زبانهای غیر فارسی، نشان از استمرار سیاستهای آسیمیلاسیون در صورت تحقق اهداف این گروهها دارد.
رهبری رضا پهلوی و تکرار سیاستهای پهلویسم
در بند یازدهم این بیانیه، رضا پهلوی به عنوان رهبر انقلاب ملی و دوران گذار معرفی شده است؛ اقدامی که ادامه همان گفتمان پهلویگرایی و انکار حقوق ملیتهای غیرفارس را تداعی میکند. پهلویسم در طول تاریخ، به سیاستهای سرکوب زبانها، فرهنگها و هویتهای غیرفارس شهرت داشته و به نظر میرسد که این جریان سیاسی همچنان بر همان مسیر تاکید دارد.
همچنین در این بیانیه، پرچم شیر و خورشید به عنوان نماد مبارزات معرفی شده است؛ پرچمی که برای بسیاری از ملیتهای غیرفارس یادآور دوران سرکوب و خفقان پهلویهاست. این انتخاب، گویای آن است که این گروهها نهتنها خواهان تغییر بنیادی نیستند، بلکه قصد دارند ساختار تمرکزگرای پهلوی را در شکلی جدید بازسازی کنند.
این بیانیه بیش از آنکه نشانهای از اتحاد اپوزیسیون باشد، بازتولید همان سیاستهای مرکزگرایانه است که باعث بحرانهای متعدد در جغرافیای ایران شده است. نادیده گرفتن ملیتهای غیرفارس و تأکید بر تمامیت ارضی بدون در نظر گرفتن خواست ملتهای عرب، کورد و بلوچ، نشاندهنده نگاه سلطهگرایانه به این سرزمینها است.
در شرایطی که ملیتهای تحت ستم در حال مبارزه برای حق تعیین سرنوشت هستند، چنین بیانیههایی نهتنها کمکی به اتحاد نیروهای اپوزیسیون نمیکند، بلکه باعث تعمیق شکافها و بیاعتمادی بیشتر به جریانهای موسوم به ملیگرا خواهد شد. نادیده گرفتن مطالبات ملتهای غیرفارس و تداوم نگاه مرکزگرایانه، تنها به تشدید گسستها و تقویت گفتمانهای استقلالطلبانه منجر خواهد شد.