اخباراخبار ايرانمقالات

معمای مسموم‌سازی مدارس دخترانه

مسمومیت سریالی در مدارس دخترانه جغرافیای ایران از روز ۹ آذر ماه در هنرستان نور در قم آغاز شد و از آن زمان‌تا فروردین سال جدید ۱۴۰۲ حدود ۴۳۳ مدرسه عمدتا دخترانه و ۸تا ۱۰ هزار دانش آموز دختر در سطح جغرافیای ایران و شهرهای مختلف از جمله قم، تهران، الاحواز(اهواز)، هرمزگان ، بوشهر، بروجرد، ساری، کرج، سنتدج، شاهین شهر، اصفهان، سقز، رشت، ایلام، شیراز و تقریبا همه استان های جغرافیای ایران در معرض این مسمومیت قرار گرفته اند. ظاهرا در استان های سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی دامنه این اتفاق بسیار محدود تر بوده یا گزارش نشده است.

بدین ترتیب طی این پنج ماه روند مسمومیت سریالی دانش آموزان دختر تداوم و و به طور مستمر گسترش یافته هست.‌ بنابراین در این دوره یک درصد از کل مدارس دخترانه که عمدتا می بایست دولتی تلقی شوند در معرض حمله مسمومیت زا قرار گرفته اند.

اگر در ابتدا مسئولان حکومت تهران مخصوصا وزارت‌خانه های آموزش‌و‌پرورش، بهداشت، جغرافیای ایران، اطلاعات و دیگر مسئولان همانند همه بحران های پیش آمده قبلی، مسمومیت دختران را انکار می کردند و اعلام دلیل این مسمومیت‌ها را به تعویق می‌انداختند، بالاخره با تشکیل کمیته متخصصین و بررسی های به عمل آمده، مشخص و اعلام شد که این رویداد که در بعضی از مدارس بیش از یکبار اتفاق افتاده است، عمدی و بر اثر استنشاق گازی است که دانش آموزان را مسموم می کند. به عبارت دیگر به‌کارگیری یک ماده محرک تحریک‌کنندهٔ عمدتاً استنشاقی در این مسمومیت‌ها از سوی این کمیته ها تأیید شده است.

به استثنای چند مدرسه پسرانه، بقیه مدارس دخترانه اند. بیشتر حملات در مدارس دولتی رخ داده اند و چنین به نظر می رسد که این حملات در مقطع راهنمایی و متوسطه بیشتر از مقطع ابتدایی بوده است. «ناتوانی موقت در حرکت»، «سردرد»، «حالت تهوع» و «استفراغ»، «تنگی نفس»، «استشمام بوی آمونیاک»، «بویی شبیه شوینده وایتکس»، «نارنگی گندیده» و «بویی شبیه نعنا»، از جمله علائمی بوده که در گزارش‌های مختلف منتشر شده است. دامنه درگیری دانش آموزان به این علائم متفاوت است. برخی بدحال نشده اند و برخی به شدت بیمار شده اند و در بیمارستان به طور کوتاه مدت بستری شده اند.

گزارش ها همچنین نشان می دهد که مدیران و معلمان و سایر افراد بزرگسال حاضر در مدرسه خیلی به ندرت دچار مشکل شده اند. دولتی بودن مدارس و مبتلا نشدن مدیران و معلمان به بدحالی، به این گمانه زنی دامن زده است که مدیر یا یکی از معلمین (معلم پرورشی) در مسموم سازی دخیل هستند. بخصوص که گفته می شود برخی از مدیران پس از وقوع حادثه از خروج دانش آموزان از مدرسه جلوگیری کرده اند.

البته دخیل بودن مدیران یا یکی از این معلمین را می توان در صورتی قابل پذیرش دانست که این اتفاق به چند مدرسه محدود می شد. درگیری ۴۳۳ مدرسه به شکل یکسان در کل جغرافیای ایران نشان می دهد که این اتفاق امری سازماندهی شده و شبکه ای است و عوامل اجرایی آن می بایست به منشا مسموم کننده دسترسی آسان داشته، با یکدیگر در ارتباط مستمر بوده و همچنین نسبت به کنترل میزان انتشار ماده مسموم کننده، اطلاعاتی کارشناسانه داشته باشند.

هر چند شخصا معتقدم دخیل دانستن مدیران و معلمین در این جریان بی اساس و ورای واقعیت است و آن هم به یک دلیل خیلی ساده : معلمی که کارش تعلیم و تربیت است نمی تواند منبع چنین آسیبی به محصلین باشد و خو را نیز در معرض اش قرار دهد.

گمانه زنی های مختلفی در این مورد صورت گرفته است که در ابتدا با انکار وجود نشر گاز و ارجاعش به عواملی مثل استرس، شیطنت خود دانش آموزان و نشر گاز شهری و… تا مدتی ادامه یافت. ولی پس از تشکیل کمیته متخصصین در وزارتخانه های مربوطه، وجود گازی با نام N2 و انتشارش تایید شد.

لازم به یاد آوری است که نشر این گاز عوارض مشابه ای با علائم مشاهده شده در دانش آموزان دارد. یعنی تنفس میزان کمی از این گاز می تواند به سرفه، خستگی، استفراغ و حالت خفگی منجر شود.

به طور کلی هوایی که هر روز تنفس می کنیم 78 درصد نیتروژن و 21 درصد اکسیژن و 1 درصد گازهای دیگر است. اما فقط اکسیژن برای تنفس وبقا حیاتی و ضروری است. بدون اکسیژن کافی، یعنی وقتی سطح اکسیژن به کمتر از 16 درصد برسد، بر اثر خفگی خواهیم مرد.

گاز نیتروژن تا حدودی مانند یک رقیق کننده یا گاز وافر در جو عمل می کند. نیتروژن به خودی خود بی اثر، پایدار، غیر واکنشی و غیر سمی است، اما نیتروژن بیش از حد باعث کاهش محتوای اکسیژن در جو می شود و شرایط نامرئی ایجاد می کند که می تواند به بد حالی و بی حسی منجر و نهایتا با افزایش میزان نیتروژن باعث مرگ شود.

البته، برخی به این ادعا شک کرده اند و به مشتقات دیگری از نیتروژن اشاره کرده اند. به نظر این کارشناسان، گاز نیتروژن بی بو است و افزایش آن فقط در مکان های مسقف می تواند آسیب زا باشد. در فضای باز نیتروژن باید با میزان زیادی و توسط کپسول های انتشار یابد که بزرگ اند و امکان حمل و نقل آنها بسیار سخت است. به علاوه گفته می شود در فضای بسته ای که از دستگاه های تهویه یا خنک کنده استفاده می شود، امکان کارایی گاز نیتروژن کاهش می یابد.

نکته بعدی این است که این گاز چگونه یعنی با چه وسیله ای در مدارس نشر یافته است. گزارش ها حاکی است که برخی به انفجار بمب و برخی به وسیله ای کپسول مانند اشاره کرده اند که یا در حیاط مدرسه و یا در کلاس و راهرو مدارس پرتاب شده است.

متاسفانه با اینکه اغلب مدارس به دوربین مجهز هستند تا کنون گزارشی از بازدید دوربین ها و اعلام‌آن به رسانه ها و مردم ارائه نشده است. چنین به نظر می رسد که نهادهای امنیتی کنترل این دوربین ها را برعهده دارند و از افشای آن خود داری می کنند. این نکته گمانه زنی دیگری را بوجود آورده است مبنی بر اینکه نیروهای امنیتی و نظامی خود در نشر این گاز دخیل اند و با انتشار این گاز در مدارس مختلف در واقع مشغول آزمایش نتیجه استفاده از آن برای سرکوب و کنترل اعتراضات احتمالی بعدی اند. آنچه این روایت را بیشتر عامه پسند می کند این است که بعد از پنج ماه از تکرار این حوادث و گسترده شدن آن در سطح جغرافیای ایران هنوز این نیروها نتوانسته اند عوامل دخیل در این حوادث را شناسایی و به افکار عمومی معرفی کنند.

البته اگر چنین گمانه ای درست باشد باید پرسید که چرا این گاز فقط در مدارس دخترانه به کار رفته است و چگونه است که بزرگسالان در این آزمایش فرضی به عوارض بیماری زایش مبتلا نمی شوند.

از روزهای نخست ماجرای مسمومیت های سریالی مدارس دخترانه برخی در شبکه های اجتماعی از احتمال دست داشتن گروهی تندرو مثل هزاره گرا ها در این مسمومیت ها صحبت کرده بودند که با اجرای ایده هایی مشابه طالبان درصدد تعطیل کردن مدارس دخترانه هستند.

در حقیقت بسیاری از گروهی حرف می‌ زدند که در پیام‌ رسان ایتا اعلام موجودیت کرده‌ و با انتشار یک شب نامه، مسئولیت مسموم سازی ها را بر عهده گرفته‌ بود. با این حال، هیچ نسخه ای از این شب نامه در فضای مجازی دیده نمی شود. با جستجو در ایتا نیز هیچ نشانی از این گروه یافت نمی کنید و روشن نیست که چنین گروهی وجود داشته یا نه و در صورت وجود داشتن از سوی نهادهای نظارتی حذف شده است.

برخی روایت های رسمی و حکومتی هم‌منشا این وقایع را در خارج از ایران و به دشمنان حکومت اسلامی ایران نسبت می دهند.

اما اگر پشت این رویداد ها عواملی تندرو و یا آتش به اختیار و طالبانی قرار داشته باشند، باید پرسید چگونه این افراد توانسته اند مدارس را شناسایی و به آنها نفوذ و ورود کنند؟ و چگونه این روند را به شکلی فزاینده در همه استان ها تسری دهند؟ مسموم سازی در چند مدرسه غیرانتفاعی که معمولا چندان به رعایت ایدوئولوژیک حکومتی پایبند نیستند و کارکنان اش به طور رسمی در خدمت وزارتخانه نیستند هم اتفاق افتاده است. و کلا چگونه است معلمین معترضی که اعضای تشکل شورای صنفی هماهنگی فرهنگیان جغرافیای ایرانند و اغلب رویکردی اصلاح طلبانه و مطالبه گر دارند، نسبت به این واقعه حساسیت و توجه نشان نداده اند و به افشای این عوامل تندرو مبادرت نکرده اند.

واکنش های رسمی از سوی مراجع مسئول تا کنون به تشکیل کمیته های تخصصی و اعلام منشا گاز و همینطور برجسته کردن تاثیر ناچیز و زودگذر و غیر خطرناک تنفس و نشر گاز در مدارس دخترانه منجر شده است. البته اینجا و آنجا از دستگیری عده ای صحبت شده است ولی هیچکدام معرفی و صراحتا به عموم مردم شناسایی نشده اند.

واکنش های اعتراضی مردمی به اشکال مختلف اتفاق افتاده است. تجمع والدین و معلمین در مقابل شعب وزارت آموزش و پرورش و مدارس در شهرهای مختلف، صدور بیانیه های مطالبه گر از سوی گروه‌های مدنی مثل سازمان نظام پزشکی، جامعه مدرسین و کنشگران مدنی، یونیسف، اتحادیه اروپا و سازمان های حقوق بشری بخشی از این واکنش هاست.

شورای هماهنگی صنفی فرهنگیان اخیرا اعلام کرده است که قرار است برای محافظت از محصلین کمیته های مستقل و مردمی تشکیل داده و مجدا تجمع های اعتراضی برگزار کند.

مدیران مدارس برای حمایت از دانش آموزان می باید از دستورالعمل بیست و هشت ماده ای جدید وزارت آموزش و پرورش پیروی کنند که بر اساس آن، حفاظت از دانش آموزان بعهده خود دانش آموزان و پرسنل مدرسه گذاشته است. سایر مفاد این دستورالعمل مشخص و آشکار نشده است. برخی مدیران دانش آموزان را به استفاده از ماسک و همراه داشتن یک بطری آب تشویق یا ملزم کرده اند.

واکنش والدین و خود دانش آموزان متفاوت بوده است. برخی کلا از فرستادن فرزندان به مدرسه سرباز زده و یا به طور موقت آنرا عملی کرده اند. بعضی به تجمع های اعتراضی دست زده اند و اخیرا در بعضی شهر ها خود والدین برای مراقبت از فرزندان شان اقدام به شیفت بندی زمانی کرده اند یعنی مادران با نگهبانی در بیرون و داخل مدرسه، به امر مراقبت و محافظت از فرزندانشان مبادرت کرده اند.

پزشکان و کادر درمان که به امر درمان این دانش آموزان مشغولند از اعلان نتایج آزمایش ها به طور عمومی خود داری کرده- با فشار نیروهای امنیتی- و یا بیان کرده اند که نتایج نشاندهنده امر ناسالم و آسیب زایی نیست. به عبارتی ، نتایج نشان داده که این مسمومیت‌ها منشا ویروسی و یا میکروبی ندارد و عوارض آن هم زودگذر بوده است.

مسموم سازی گسترده و مداوم دانش آموزان دختر تقریبا در سراسر جغرافیای ایران پس از فروکش اعتراضات سراسری اخیر در تابستان و پاییز گذشته آغاز شد و موجی از ناامنی و تشویش را هم برای دانش آموزان و والدین شان و هم سایر مردم بوجود آورده است. واکنش مسئولان مربوطه اغلب انکار بوده و در نهایت بر عوارض زودگذر و بدون مخاطره مسموم سازی دانش آموزان دختر تاکید کرده اند.

با توجه به اظهار نظرها و موضع گیری مسئولان همچون پذیرش مسمومیت دانش آموزان توسط ماده ای استنشاقی که » کشنده و یا چندان آسیب زننده نیست «و از طرف دیگر تداوم این حمله ها به طور فزاینده که ظاهرا »به اقدام پیشگیرانه نیروهای امنیتی منجر نشده است  و همچنین واگذار کردن »حفاظت دانش آموزان به خودشان یا تشکیل پدافند غیر عامل در مدارس می توان گفت حکومت قصد اقدام جدی برای متوقف کردن این حملات را ندارد. همه این موضع گیری ها نشان می دهد که اگر هم کار، کار دشمن یا نیروهای خودسر تندرو باشد، هنوز اراده‌ای برای پایان دادن به آن وجود ندارد. به این ترتیب شاید باید پرسید حکومت یکدست فعلی چه نفعی از ادامه چنین وضعی می برد که بیمی از اوج گیری مجدد اعتراضات مردمی برای مقابله با این مسمومیت فراگیر را ندارد و قرار دادن جامعه را در موقعیت هول و بلا ترجیح می دهد؟

البته اگر این گزاره درست باشد که افزایش گاز نیتروژن در فضای مسقفی که تهویه یا خنک کننده داشته باشد اثر مخربی نخواهد داشت، شاید با گرم شدن هوا و استفاده از دستگاه های برودتی در مدارس، مسموم سازی مدارس دخترانه هم پایان یابد.

نویسنده: ناهید مطیع/ April 25, 2023

 

 

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا