تجمع شهروندان عرب اهوازی در لندن به مناسبت روز جهانی حقوق بشر
جمعی از شهروندان عرب اهوازی بهمراه تعدادی از ملل جغرافیای ایران روز شنبه 10 دسامبر 2022 به مناسبت روز جهانی حقوق بشر در دفاع از شهروندان اهوازی و توقف احکام جنایتکارانه اعدام در میدان ترافالگار لندن گردهم آمدند و سیاستهای نژاد پرستانه و عرب ستیزی حکومت تهران و موج اعدام ها در جغرافیای ايران را محکوم کردند.
در این گردهمایی فعالان عرب با پرچم هاى اهواز در اين تجمع شركت كردند كه با مخالفت يكى دو تن از حاضران رو به رو شد اما برگزاركنندگان تجمع از حضور فعالان عرب و پرچم هايشان دفاع كردند. بلوچ ها هم با در دست دشتن پرچم بلوچستان در این تجمع حضور داشتهاند.
یکی از شهروندان عرب اهوازی در گردهمایی بیانیه این تجمع را بدین شکل قرائت کرد: «سپیده قُلیان در خاطرات خود از بازداشتگاه اطلاعات اهواز می گوید: «ده روزی می شود که با صدای کتک های حسن زندگی می کنم. پریشب داد می زد: خدا، خدا، چرا عرب رو آفریدی؟ و البته منظور او این است که «چرا عرب را درجغرافیای ایران آفریدی».
قُلیان این چنین ما را با زنان و مردان محبوس در یکی از زندان های اهواز آشنا می کند که در واژبختی، دست کمی از توصیف داستایوسکی از زندانیان ‘خانه مردگان’ ندارند و رژیم آخوندی تهران در این زمینه، روی نظام تزاری را هم سفید کرده است.
اسماعیل بخشی از فعالان کارگری، همین تابستان امسال در اکانت کلاب هاوس خود گفت: «در زندان اهواز یک تخت برای شکنجه بود و فقط عربها را در آنجا شکنجه می کردند و من که عرب نبودم را فقط با چک ولگد میزدند و عربها را روی آن تخت شکنجه میکردند، چه جرمی بالاتر ازعرب بودن درجغرافیای ایران است؟”
در مارس ۲۰۲۰ که خبرهای اعتراض زندانیان زندان های جغرافیای ایران علیه فقدان خدمات بهداشتی در جلوگیری از شیوع کرونا منتشر شد تنها جایی که با خونسردی زندانیان را کشتند، زندان های سپیدار و شیبان اهواز بود که طی آن بیست و پنج زندانی را به قتل رساندند و زندان شیبان را آتش زدند اما آب از آب تکان نخورد.
این همه کشته در هیچ زندان دیگری در جغرافیای ایران بر زمین نیفتاد. از این رو سال گذشته یکی از سازمان های حقوق بشر، زندان شیبان – یا همان زندان مرکزی اهواز – را به عنوان بدترین زندان جغرافیای ایران معرفی کرد.
اما منطقه ما در دیگر بدترین ها هم اول است: در عرصه آموزش و پرورش وافت تحصیلی و ترک تحصیل که دلیل اش معلوم است: عدم آموزش به زبان مادری، و این افت را در نسبت ورودی عرب ها به دانشگاه ها و نسبت بالای بی سوادی می بینیم ، یا در عرصه خدمات شهری و آلودگی هوا و خشکاندن تالاب هایی مانند هور العظیم و هور دورق برای تاراج نفت و به کمک سروران چینی شان، یا در عرصه آلودگی آب که ناشی از سد سازی های بی رویه و سرقت آب کارون و کرخه و دز و جراحی است.
در زمینه اعدام ها و شمار زندانیان سیاسی طی پنج شش سال گذشته، ملت عرب اهواز پس از کوردها و بلوچ ها قرار می گیرند و در برخی سال ها – البته – اول بوده اند. آنان که اکثریت جمعیت منطقه را تشکیل می دهند یعنی عرب ها، تنها پنج در صد پست ها و منصب های عمده دولتی را تشکیل می دهند.
در استخدام هم آپارتاید نژادی برقرار است و به گفته خود فروخته ای چون علی شمخانی ، دبیر شورای عالی امنیت ملی، از چهار هزار استخدامی طی ده سال، از سال ۱۳۸۵-۱۳۹۵، در شرکت حفاری نفت اهواز، فقط هشت نفر عرب استخدام شده اند، یعنی که سهم هشتاد در صد جمعیت عرب های شهر اهواز فقط ‘۲/۰٪’ دو دهم در صد بوده است.
در شرکت نفت، در ادارات و شرکت های دولتی هم اگر اسم و فامیل شما عربی باشد استخدام نمی شوید. این را گاه در لفافه و گاه صریح به متقاضیان استخدام می گویند. یک متقاضی عرب باید لقب خود را مثلا از هلالات، کعبی، طرفی، لویمی، بغلانی و همانند آن به لقب های ناب فارسی تغییر دهد تا بتواند استخدام شود.
اما در باره کشتارهای گروهی که در حقوق بین الملل به آن جنایت علیه بشریت می گویند اجازه دهید به علت تنگی وقت از کشتار سیستماتیک عرب ها در دوره پهلوی بگذرم و به کشتار آنان در چهل و سه سال گذشته بپردازم: طبق گفته روزنامه پیغام امروز در خرداد ۵۸ به دستور تیمسار احمد مدنی – عضو جبهه ملی، استاندار و فرمانده نیروی دریایی – بیش از دویست شهروند عرب در محمره (خرمشهر) کشته شدند.
شماری از قربانیان این تیمسار ناسیونالیست طعمه امواج کارون شدند. درخیزش مردم عرب در ۲۰۰۵ (۲۶ اردیبهشت ۸۴) ۵۳ نفر به روایت رسانه های داخلی در تظاهرات مسالمت آمیز کشته شدند که البته باید آمار چندین جسدی را که مردم در روزهای بعد از رود کارون گرفتند اضافه کنیم.
اینجاست که کارون گواه رنج و کشتار مردم عرب می شود. والبته برنامه های تغییر جمعیت به زیان عرب ها با مصادره زمین ها و مزارع آنان و اعطای آن به مهاجران در وسیع ترین شکل تا این لحظه ادامه دارد.
در آبان ۹۸ طبق گفته رسانه های فارسی از یکهزار و پانصد کشته اعتراضات سراسری جغرافیای ایران، دویست تن عرب به قتل رسیدند که عمده آنان در بندر معشور (ماهشهر) و هور جراحی به خاک و خون افتادند.
به اینها اضافه کنید، صدها مورد اعدام و مسموم کردن ها و قتل در تصادف های تصنعی شاعران و فعالان مدنی و فرهنگی و سیاسی. مردم عرب در جغرافیای ایران از گفتمان نژاد پرستانه عرب ستیزی رنج می برند که در عرصه های ادبی فرهنگی، هنری، ورزشی و اجتماعی نمود دارد.
باورم بر این است که اغلب این پدیده های مزمن نقض حقوق بشر، با برپایی یک نظام واقعا دموکراتیک قابل درمان است و تحولات کنونی جغرافیای ایران می تواند نویدگر این امر باشد. لذا باید همه ملیت ها – اعم از عرب، بلوچ، کورد، ترک، و.. شانه به شانه هم در برابر نظام استبداد عظمت طلبانه دینی و هر نوع فاشیسم و شووینیسم بایستند.
مبارزه ملل ما می تواند پیروز شود. و البته در آن صورت دیگر هیچ عربی نخواهد پرسید که خدا چرا عرب را درجغرافیای ایران آفریدی؟
درود بر کوردستان، سلام بر بلوچستان »