محمد رضا حياتي و جعل نام عبادان
گوينده پيشين خبر صدا و سيما و گرداننده كنونى “روستا تى وى” را اغلب ديده ايم. ايشان كه زاده شهر عبادان است در بخش نخست و پايانى اين ويديو ، يك خيال پردازى ايرانشهرى را به خورد تماشاگران مى دهد بى آن كه هيچ مدركى مبنى بر ريشه مضحك ‘اَوپاتان’ ارائه دهد. احتمالا او مى خواهد براى پدر يا پدر بزرگش كه به اين شهر مهاجرت كرده اند، سابقه تاريخى بتراشد.اما بر خلاف سخن او و همگنان اش و به گفته اغلب جغرافى دانان و مورخان نظير ياقوت حموى، مقدسى و حميرى، ريشه عبادان از شخصى به نام ‘عباد بن الحصين الحبطى’ گرفته شده است كه در قرن اول هجرى در عهد حجاج بن يوسف زندگى مى كرد. به گواهى شاعران پارسى – و از جمله مولوى – از آغاز تاريخ اين شهر تا كنون، ساكنان اين جزيره عرب بوده اند و نام اش عبادان. پس از سقوط شيخ خزعل و حاكميت استعمار پهلوى، اقليت معتنابهى غير عرب در اين شهر شكل گرفت كه پس از انقلاب و جنگ ايران و عراق، تعدادشان كمتر شد. گفتنى است كه اكثريت مردم بومى و عرب اين شهر و نيز كل ملت عرب اهواز – زير بار نام رسمى و تحميلى آبادان – نرفته اند و هنوز به اين شهر عبادان مى گويند. اگر در اين مملكت، دموكراسى حاكم مى بود، بوميان عرب، نام عبادان را رسما جايگزين نام ساختگى عرب ستيزان مى كردند. چرا مى گويم اين نام تخيلى و ساختگى است زيرا دوستى داشتم كه عضو فرهنگستان ادب و زبان فارسى بود كه يك بار نام زادگاه ام ‘خفاجيه’ را از من پرسيد كه در همان دوره پهلوى اول به سوسنگرد تبديلش كردند. دوستم به طنز گفت: “ما در فرهنگستان مى توانيم ثابت كنيم كه نامواژه ‘خفاجيه’ هم عربى نيست بلكه ‘خفه چه’ بوده و سپس به ‘خفه جه’ و به مرور به خفاجه و خفاجيه بدل شده است”. او البته اين را به طنز مى گفت و هنر جاعلان و خيال پردازان ناسيوناليست را نشان مى داد. حكايت ‘خفه چه’ همان حكايت ‘اوپاتان، ساخته ذهن مريض مزد بگيران فرهنگستان ادب و زبان فارسى است. اكنون همين خزعبلات در ويكيپدياى فارسى در مورد نام عبادان وجود دارد كه به رغم ارائه مدارك تاريخى و اجتماعى فرهنگى توسط پژوهشگران عرب از تصحيح چنين مزحرفات بى ريشه اى جلوگيرى مى كنند.
يوسف عزيزى بنى طرف