سروده يك شاعر دزفولى دوره شيخ خزعل در باره حاكميت اهواز
سروده يك شاعر دزفولى همروزگار #شيخ_خزعل در باره حاكميت او در اهواز
سيد احمد سعادتمند متخلص به ستائى گويد:
به عهد شيخ خزعل شيخ عادل-
بكنديم ما ز دزفول عادت و دل
خريديم منزلى در شهر اهواز
حريم شيخ گشتيم ما سر افراز
زمان شيخ شيرين بود زمانه
يگانه بود يگانه بود يگانه
چو خوش بوديم در آن دوران نيكو
نه درد بود و نه ما محتاج دارو
لب كارون صفائى داشت و بوئى
بها داشت آب كارون هر سبوئى
درونش ماهى شيربُت فراوان
مگو كارون بگو يك معدن و كان
اميرى بود شيخ خزعل اميرى
نيايد مثل و مانندش نظيرى
كنار مردم فارس و عرب بود
مرامش حامل مهر و ادب بود
بعدل و داد گوئى قوم و خويش است
كه حتى صلح بين گرگ و ميش است
امير اندر مسلمانى چنين است
بحق، او سايه جان آفرين است.
همان گونه كه در شعر اين شاعر غير عرب مى بينيم از نظر او دوره حكومت شيخ خزعل بر عربستان، دوره شيرينى بود و مردم درد چندانى نداشتند و آب كارون گوارا و داراى ماهيان فراوان بود و مانند عهد پهلوى و جمهورى اسلامى آلوده و خشك نشده بود.شاعر او را فرمانروايى يگانه و بى نظير مى بيند كه ميان اكثريت عرب و اقليت فارس تفاوتى قايل نمى شد و نسبت به مردم مملكت اش مهربان بود و هم چنين اديب. شاعر در پايان، او را سايه خدا يعنى شاه يا سلطان مى نامد
نویسنده : يوسف عزيزى بنى طرف