الأخبارقناة الأحواز الفضائيةمقالات

سلول انفرادی؛ اوین، اطلاعات، سپاه و حفاظت قوه قضاییه

از ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ده‌ها نفر از کنش‌گران مدنی و سیاسی، حقوق بشری، وکیل و روزنامه‌نگار علیه عاملان و آمران اجرای مجازات حبس در سلول انفرادی شکایت‌های حقوقی ثبت کرده‌اند. هرچند که پاسخ بسیاری از آن‌ها احضار و بازداشت و چه‌بسا پرونده‌های قضایی جدیدی بوده است. اما کمپین «نه به سلول انفرادی» صدای خود را چنان بلند کرده است که حالا شاید کم‌تر کسی است که به ابعاد این شکنجه ناآگاه باشد.

در این گزارش به روایت برخی زندانیانی می‌پردازیم که اگرچه نامی مطرح نیستند؛ اما روایت‌شان گویای انواع سلول‌های انفرادی است که تجربه کرده‌اند.

«ژیلا بنی‌یعقوب»، روزنامه‌نگار از جمله کسانی است که خودش تجربه حبس در سلول انفرادی را دارد و علیه این شکنجه نیز شکایت خود را در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی که خود بانی حبس او بوده، ثبت کرده است. او درباره انفرادی می‌گوید: «در انفرادی انسان به تدریج از حواس خود محروم می‌شود؛ نمی‌تواند بشنود، ببیند و لمس کند. بنا به مطالعات روان‌شناسی، وقتی انسانی برای طولانی‌مدت از حواس خود محروم شود، به راحتی می‌تواند اولین دیده‌ها و شنیده‌هایش را باور کند.»

او در ادامه توضیح می‌دهد که اگرچه امیدی به رسیدگی سیستم قضایی به شکایت خود ندارد؛ اما در کنار این مساله که «ما از این حق قانونی خود استفاده کرده‌ایم، حداقل می‌توانیم توجه افکار عمومی را به این موضوع جلب کنیم تا آگاه شوند چه فشار وحشتناکی به زندانیان سیاسی و عقیدتی وارد می‌شود.»

نمونه روایت‌ها و شهادت‌های زندانیان و شاکیان درباره این شکنجه را می‌توان در اسناد موجود یافت. اما به زندانیانی بپردازیم که کم‌تر شناخته شده‌اند.

اغلب بازداشت زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی، با یک دوره طولانی‌مدت انفرادی شروع می‌شود که اصولان هدف آن شکستن مقاومت زندانی و خالی کردن او از هویت انسانی‌اش است تا به خواست بازجو تن دهد. این دوره شکنجه عموما همراه می‌شود با محروم کردن زندانی از بسیاری محرک‌های طبیعی مانند استشمام هوای آزاد، دسترسی به نور، مطالعه و تماس‌ با بیرون از انفرادی، به حداقل رساندن امکانات پزشکی، دستشویی و حتی حمام.

امین ۲۶ ساله؛ بند ۲۴۱ حفاظت قوه قضاییه

«امین» مدت طولانی در سلول‌های انفرادی حفاظت قوه قضاییه به سر برده است. اتهام او جعل سند بود و بابت آن ۶ سال است که در زندان به سر می‌برد. سلول‌های انفرادی حفاظت قوه قضاییه در زندان اوین در بندی موسوم به بند ۲۴۱ قرار دارد. درست در طبقه زیرین بند ۲۴۰ که انفرادی‌های تحت اختیار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است.

امین حالا در بند عمومی به سر می‌برد اما به «ایران‌وایر» می‌گوید که هنوز در خواب‌هایش خود را در انفرادی تصور می‌کند. او می‌گوید به خاطر داروهایی که در انفرادی به خوردش دادند، حالا درگیر اعتیاد هم شده است.

به گفته خودش «برای جعل بازداشت شدم و در حفاظت قوه مورد بازجویی قرار گرفتم. تقریبا ۸ ماه آن‌جا بودم. معمولا این همه مدت کسی را که سیاسی نباشد در انفرادی نگه نمی‌دارند. معلوم نبود چه مدتی قرار است در انفرادی نگه‌ام دارند. این حس بیشتر از همه چیز عذاب‌آور بود. دو روز هم با چشم‌بند من را به هواخوری می‌بردند. ۲۰ دقیقه هواخوری بود. انفرادی دو در سه متر بود و توالت و روشویی هم کنار همان سلول قرار داشت. هفته‌ای دو دقیقه اجازه استحمام داشتم. گاهی هم برای یک ماه بازجو به سراغم نمی‌آمد.»

محسن؛ دانشجوی زندانی در بند ۲۴۰ وزارت اطلاعات

۲۴۰ یکی از دو بازداشت‌گاه اصلی وزارت اطلاعات در زندان اوین است. ورودی‌اش پله‌های آهنی دارد و پس از آن محوطه‌ای قرار دارد از اتاق‌های بازجویی و در انتها هم درب بازداشت‌گاه است و سلول‌هایی که در دو طرف کریدور قرار دارند. اگر پنجره کوچک روی در سلول باز مانده باشد می‌توان سلول روبه‌رویی و زندانی را در آن دید.

محسن در تجمعات دی ۱۳۹۶ به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی کشور» بازداشت شد.

او برای «ایران‌وایر» روایت می‌کند: «ما را اول بردند بهداری که بعدتر فهمیدیم بهداری بند ۲۰۹ بوده است. دست من شکسته بود و باید آتل می‌بستند. بعد از رسیدگی پزشکی ما را سوار ون کردند و با چشم‌بند به جایی رفتیم که پله‌های آهنی روی ساختمان نصب شده بود. اولین مواجه‌ام با بازداشت‌گاه را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. پیرمردی به در سلولش می‌زد. یکی از افسرها در را باز کرد. پیرمرد که لخت بود، بدنش را از در بیرون داد و قسم خورد که دارد از گرما می‌پزد. بدنش خیس عرق بود. افسر او را داخل سلول هل داد و در را بست. من را به سلول کناری بردند. و تازه فهمیدم که پیرمرد چه مصیبتی را تحمل می‌کند.»

محسن می‌گوید، اتاق‌ها داغ بود و افسر به او گفته بود سیستم گرمایی را نمی‌توانند کنترل کنند؛ چون مرکزی است و تا اسفند همین وضعیت برقرار خواهد بود: «من در سلول لخت می‌نشستم و لباس‌ها را خیس می‌کردم. ۹ روز بیشتر نگه‌ام نداشتند. اواخرش داشتم رد می‌دادم. با خاک مهر روی دیوار مطلب می‌نوشتم و برای آینده حبس برنامه می‌ریختم. نگاه به آینده، یادآوری لحظه‌های خوب فعالیت‌هایم، تمرکز به هدفی که این‌ها ناچار شده بودند به خاطرش حبسم کنند، نمی‌گذاشت که خودم را ببازم.»

در مدت ۹ روز حبس در انفرادی محسن را دو بار برای هواخوری برده بودند و هر بار برای نیم ساعت او اجازه استشمام هوای آزاد را داشت. هواخوری که به روایت او مثل حیاط پشتی با دیوارهای بلند بود با دو متر عرض و صد قدم طول: «روی دو تا دیوار پر از نوشته بود. بیشتر نوشته‌ها به زبان کردی بود که حس غربت را چند برابر می‌کرد.»

متهم مالی؛ دو الف اطلاعات سپاه پاسداران

بازداشت‌گاه اطلاعات سپاه پاسداران در زندان اوین، بسیاری از فعالان از جمله فعالان محیط زیست و برخی از دراویش گنابادی را برای مدتی طولانی در خود حبس داشته است. اتاق‌هایی کشیده با لامپ‌های رنگی در سقف که به میل افسر رنگ‌هایش تغییر می‌کرد. تلفن پاناسونیکی در گوشه سلول قرار گرفته که سه دکمه‌اش کار می‌کند؛ دکمه‌ای برای پیجر، دکمه‌ای برای نگهبانی و دکمه‌ای برای پخش اذان.

سلول هیچ دریچه‌ای به بیرون ندارد و گاه شب و روز قابل تشخیص نیست. توالت ایرانی در گوشه اتاق قرار دارد و زندانی هر سه روز یک مرتبه به حمام اجباری برده می‌شود. زندانی در این جابه‌جایی‌ها همواره باید چشم‌بند داشته باشد. هواخوری نیم ساعت روزانه است. سلول‌های زنان درست در طبقه بالای این بخش قرار دارد. بازجویی‌ها سه ساعته تنظیم شده‌اند و هر سه ساعت استراحتی ده دقیقه وجود دارد.

یکی از متهمان پرونده‌ اختلاس اقتصادی که مدتی در این بند بوده، چند شبی را با زندانیانی که افسران آن‌ها را داعشی صدا می‌زدند در یک سلول به سر می‌برد، برای «ایران‌وایر» روایت کرد: «یک شب زندانیان داعشی را از سلول خارج کردند. افسر که برایم سیگار می‌آورد گفت که این‌ها را شب‌ها می‌برند و بلایی سرشان می‌آورند. فکر می‌کنم می‌خواست من را بترساند. یک شب بعد از برگرداندن این زندانیان، رفتم و پرسیدم که چه بلایی سرتان آوردند. جوابی نداد.»

میثم؛ زندانی سیاسی بند ۲۰۹ اوین

بند ۲۰۹ اوین جایی است که دانشجویان المپیادی را در خود جای داد. راهروهایی که پشت هم قرار دارند و عرض هر کدام حدود ۲ متر است. پنج سلول در سمت چپ قرار دارد. در چند راهروی ابتدایی زنان بازداشت هستند. از پله‌ها که وارد می‌شوید دست راست شما راهروها و دست چپ بهداری و بعد اتاق‌هایی به هم چسبیده قرار دارد.

هواخوری یک سلول است که سقف ندارد و یک توری به جای سقف بر آن نصب شده است. یک شیر آب هم در گوشه مثلا هواخوری قرار دارد. خود سلول‌ها برخی توالت فرنگی در گوشه‌ای دارند و برخی هم فاقد توالت هستند و زندانی باید مدتی صبر کند تا افسر با چشم‌بند او را به ابتدای راهرو ببرد. یک روشویی در ورودی سلول قرار گرفته است.

میثم زندانی سیاسی است که ده روز را در بند ۲۰۹ حبس بوده است. او به «ایران‌وایر» گفت: «بند ۲۰۹ درست در کنار اندرزگاه ۴ و بهداری اوین قرار گرفته است. من را ساعت ۴ صبح با ون از اداره پیگیری وزارت در چهار راه ولیعصر به ۲۰۹ بردند. لباس‌هایم را در اتاق مقابل گرفتند و لباسی طوسی تنم کردند. بعد هم عکس گرفتند و به انفرادی افتادم. قبل از آن البته بازرسی بدنی شدم و از یک سری پله که انگار ام‌دی‌اف یا چوبی بود، بالا رفتم تا به کریدور رسیدم. انتهای کریدور تلفنی بود که روز پنجم اجازه دادند ۳۰ ثانیه با خانواده‌ای تماس بگیرم و بگویم کجا هستم.»

میثم می‌گوید در طول بازداشت در سلول ۹۵ راهروی ۱۵ یا ۱۶ حبس بود؛ ولی بعد از مدتی به سلول‌ شماره ۴۰ منتقل شد و در این سلول صدای دخترهای جوانی را که همزمان با او بازداشت شده بودند، می‌شنید: «بیش از هر چیز این صداها آزارم می‌داد. یکی دو بار پشت سلول گوش ایستادم اما در دوربین دیده بودند و تذکر دادند. بازجویی‌ها در اتاق‌های کریدور اصلی گرفته می‌شد و شب بعد از بازجویی با چشم‌بند به سلول بازگردانده می‌شدیم.»

این روایت‌ها از ساختار انفرادی‌های مختلف در زندان اوین است و تجربه‌هایی که می‌تواند از سلول یا میزان نگهداری باشد، اما هر زندانی با توجه به ساختار روانی که دارد و همچنین تجربه بازداشت و بازجویی دچار آسیب‌هایی در سلول انفرادی می‌شود که گاه تا سال‌ها او را همراهی می‌کند. بسیاری از زندانیان پس از آزادی هم بار شکنجه انفرادی را بر دوش می‌کشند. به طوری‌که تبعات این شکنجه به خانواده‌های‌شان هم آسیب می‌زند.

مجازات انفرادی شکنجه محسوب می‌شود و شکنجه یعنی رفتار غیرانسانی که زندانیان در سیستم قضایی جمهوری اسلامی متحمل می‌شوند. اگرچه برای بسیاری کابل و شلاق وجود ندارد؛ اما روح آن‌ها در اثر نگهداری در سلول‌های انفرادی هر لحظه شلاق می‌خورد.

ژیلا بنی‌یعقوب در همین رابطه گفته است: «انفرادی در بسیاری از موارد از شکنجه فیزیکی هم بدتر است. مردم باید بدانند که اعتراف به خودی خود اتفاق نمی‌افتد.»‌

نویسنده: زیبا یاری / منبع : ایران وایر

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا