اخباراخبار اهوازاخبار ايراناخبار جهان عرب

زندگی فقیرانه مردم ثروتمند در کنار لوله‌های نفت

در امتداد لوله‌های نفتی اهواز مردمی زندگی می‌کنند که سهمشان از این مجاورت، تنها فقر است! 

سهم کودکان اهوازی از منابع نفتی بازی روی لوله های خط انتقال است. کودکان عرب اهوازی در کنار زباله های انباشته شهر، در کنار پساب های صنعتی صنایع نفت و گاز و فولاد، در کنار لوله های انتقال ثروت فقط زنده هستند،زندگی نمی کنند.

آلودگی در این روستاها به قدری زیاد است که اکثریت مردم ساکن در مجاورت لوله های نفت بیماری تنفسی دارند.

 گرچه تمام اهواز درگیر معضل ریزگردهاست ولی مناطقی که در کنار لوله های انتقال نفت زندگی می کنند آلودگیِ بیشتری را تحمل می‌کنند. به‌ویژه وقتی وارونگی هوا اتفاق بیفتد و گردوغبار ضمیمه آن شود این وضعیت بسیار وخیم‌تر هم می‌شود.

کودکان بومی عرب اهواز می گویند درهوای آلوده کنار لوله های نفت نفسشان می‌گیرد.

همنشینی در یک کیلومتریِ کارخانه‌‎ی بزرگ پتروشیمی، نفت و فولاد به جای آنکه امیدی باشد برای بهبود وضعیتِ اشتغال مردمانِ روستا ها، حسرتی شده در دل مردانِ جوانی که به حداقل حقوق هم راضی هستند و می‌خواهند برای چرخاندنِ چرخِ زندگی کار کنند. 

به گفته اهالی بومی این منطقه «ما دود و آلاینده‌های این کارخانه را تحمل می‌کنیم ولی اکثر استخدام‌هایشان غیر بومی است. از استان‌های اصفهان و یاسوج و شهر کرد برای کار می‌آیند اما ما خودمان شغلی نداریم. اکثر مدیران غیربومی هستند و معمولا نیروهای خودشان را برای کار می‌آورند. من اهوازی هستم و حق دارم اینجا کار کنم. مگر اولویت استخدام در صورت نیاز با نیروی بومی نیست؟» اینها را یکی از اهالی روستا می‌گوید. 

کودکان این منطقه در فقر بدنیا می آیند با فقر زندگی می کنند و،آینده ای که در انتظارشان است اصلا روشن نیست.اینکه در کدام زندان اعدام می شوند با کدام طناب بدار آویخته می شوند و کی بازداشت خواهند شد را حکومت برایشان تقدیر نوشته است.

اهالی عرب اهوازی  سهمی در استخدام ها ندارند، سهمی در اشتغال ندارند، سهمشان گلوله ها و ساچمه هایی است که با هر اعتراضی بینشان تقسیم می شود.

اگرچه صحبت از قوانین در سرزمینی که قانون ازنگاه مجریانش برای اجرا نشدن نوشته شده(!) و عملا هیچ ضمانتِ اجرایی وجود ندارد، بیراه به نظر می‌رسد اما به هر حال براساس ماده ۴۷ قانون پنج‌ساله‌ی برنامه‌ی ششم «کلیه دستگاه‌های اجرایی از جمله وزارتخانه‌های نفت و نیرو و سازمان انرژی اتمی و بنگاه‌های اقتصادی نهادهای عمومی غیردولتی مکلفند درطول اجرای قانون برنامه، در طرح‌های (پروژه‌های) خود و در شرایط برابر به پیمانکاران بومی واجد شرایط استانی اولویت دهند و در قرارداد با کلیه شرکت‌ها و پیمانکاران، اولویت با به‌کارگیری نیروهای بومی استانی (در شرایط برابر از نظر علمی و تجربی و با اولویت محل سکونت نزدیک‌تر) را درج و بر حسن اجرای آن نظارت کنند.» بنابراین قوانین به صراحت از اولویت استخدام نیروهای بومی می‌گویند اما آنچه اتفاق می‌افتد چیزی غیر از این است. 

مردمان بومی اهوازی می‌گوید: «سال ها است که هر چند وقت یکبار اینجا مقابل کارخانه جمع می‌شویم و تقاضای کار در این کارخانه را داریم. هر دفعه به ما می‌گویند بروید و خوراک برای رسانه‌های بیگانه تأمین نکنید، ما خودمان صدایتان می‌کنیم. اما باور کنید حتی یکبار هم پیگیر ما نشده‌اند. به استانداری و فرمانداری رفتیم، نامه نوشتیم و حتی از نمایندگان مجلس هم کمک خواستیم اما خدا شاهد است کسی دلش به حال این مردم نمی‌سوزد.»

«مسئولیت اجتماعی صنایع» مجموعه وظایف و تعهداتی است که هر شرکت و یا کارخانه‌ای باید در جهت حفظ، مراقبت و کمک به جامعه‌ای که در آن فعالیت می‌کند، انجام دهد اما آیا صنایعی که در اهواز فعالیت دارند ولوله های نفت و گازشان را از روستا ها رد می کنند و به استان های دیگر می برند چنین مسئولیتی را برعهده گرفته اند؟ آیا در قبالِ گرفتنِ سلامتی و نفسِ ساکنانِ بومی اهواز، برای آن‌ها آورده‌ای هم داشته است؟ 

بچه های عرب  اهوازی در کنار بزرگترین منابع نفتی و گازی همچنان با فقر دست و پنجه نرم می کنند از وقتی کشورشان اشغال شد دیگر این مردمان در سرزمینشان غریبه هستند.

موضوعات ذات صلة

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا