
بحران آموزشی دختران روستایی در بلوچستان؛ تبعیضی که آینده را میسوزاند
وضعیت آموزش در بلوچستان بهویژه برای دختران روستایی، بازتابی تلخ از نابرابریهای ساختاری و سیاستهای تبعیضآمیز حکومت تهران است. در حالی که حق تحصیل یکی از ابتداییترین حقوق انسانی است، اما بسیاری از دختران روستایی بلوچستان حتی از این حق محرومند.
چالشهای تحصیل دختران در بلوچستان
- بسیاری از دختران برای حضور در مدرسه ناچارند مسافتهای طولانی را طی کنند، در حالی که امکانات حملونقل مناسب و رایگان برای آنها فراهم نیست.
- بسیاری از خانوادهها بهسختی هزینه سرویس مدارس را تأمین میکنند، و در موارد زیادی، دختران به دلیل همین هزینهها از تحصیل بازمیمانند.
- نبود مدارس متوسطه در بسیاری از روستاها، باعث میشود که دختران پیش از رسیدن به کنکور، از تحصیل محروم شوند.
حکومت تهران و محرومیت سیستماتیک
در حالی که در برخی مناطق کشور، توسعه مدارس و امکانات آموزشی اولویت دارد، بلوچستان همچنان در فقر آموزشی بهسر میبرد. نبود مدارس کافی، عدم تخصیص بودجه مناسب، و نادیده گرفتن نیازهای آموزشی مردم بلوچ، نشاندهنده یک سیاست آگاهانه برای بهحاشیهراندن این جامعه است.
آیا آموزش، اولویتی برای حکومت است؟
حکومت تهران همواره با تبلیغات گسترده، سعی در نمایش توجه خود به آموزش دارد، اما وضعیت بلوچستان نشان میدهد که برنامههای آموزشی حکومت، بیش از آنکه برای توسعه باشد، برای کنترل و سرکوب است.
- اگر آموزش دختران برای حکومت اهمیت داشت، چرا روستاهای بلوچستان فاقد مدارس متوسطهاند؟
- اگر عدالت آموزشی شعار واقعی بود، چرا هزینه حملونقل دانشآموزان مناطق محروم تأمین نمیشود؟
- اگر حکومت مدعی حمایت از زنان است، چرا دختران بلوچ باید برای ابتداییترین حقوق خود بجنگند؟
آیندهای که از دختران بلوچ گرفته میشود
محرومیت از تحصیل، تنها به معنای نرفتن به مدرسه نیست؛ بلکه به معنای محرومیت از آینده، از استقلال، و از پیشرفت است. دختری که مجبور به ترک تحصیل شود، در بسیاری از موارد به ازدواج زودهنگام، فقر بیشتر، و چرخهای از محرومیت محکوم خواهد شد.
این وضعیت، تنها یک بحران آموزشی نیست، بلکه نشاندهنده سیاستهای سرکوبگرانهای است که بلوچستان را عمداً در فقر و نابرابری نگه میدارد. تحصیل دختران بلوچ، یک مطالبه ساده نیست؛ بلکه یک مقاومت در برابر سیاستهایی است که میخواهند این جامعه را در حاشیه نگه دارند.